آیاایمان واعتقادبه خدادرآخرین لحظه عمرموردپذیرش است؟
در روايات بسياري از ائمه معصومين (ع) در خصوص نهي از اعتماد به غير خداوند و بياعتمادي به او و علل و ثمرات آن، مطالب ارزشمندي بيان گرديده و نيز اشاره شده است که اعتقاد به خداوند در واپسين لحظات عمر و از روي اضطرار هيچ گاه مثمر ثمر نخواهد بود چنانچه در اين باره روايت گرديده که ابراهيم بن محمد همداني نقل کرده است: به ابيالحسن الرضا (ع) عرض کردم: به چه سبب خداوند فرعون را که به او ايمان آورده و به يگانگي او اعتراف کرده بود غرق کرد؟ حضرت فرمودند: به سبب اين که فرعون زماني که عذاب الهي را مشاهده کرد ايمان آورد، ايمان در هنگامي که عذاب خدا فرا ميرسد پذيرفته نيست و اين حکم خداست که در گذشته و حال جاري است، چنان که در قرآن فرموده است: فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکينَ، فَلَمْ يَکُ يَنْفَعُهُمْ إيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا؛ آن گاه که عذاب ما را ديدند گفتند ما به خداوند يکتا ايمان آورديم و به آنچه شريک خدا گرفتيم کافر شديم، اما ايمان آنها پس از ديدن عذاب ما به آنها سودي نبخشيد.
همچنين خداوند فرموده است: يَوْمَ يَأْتي بَعْضُ آياتِ رَبِّکَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ في إيمانِها خَيْراً؛ روزي که برخي نشانههاي عذاب پروردگارت فرا رسد، در آن روز هيچ کس را ايمان سود نبخشد اگر پيش از اين ايمان نياورده و در ايمان خود کسب خير و سعادت نکرده باشد.
پس فرعون اين چنين بود و هنگامي که خود را دستخوش غرق و نابودي ديد گفت: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ؛ اينک من ايمان آوردم که هيچ خدايي جز آن که بنياسرائيل بدو ايمان آوردند وجود ندارد و من هم تسليم فرمان او هستم. از اين رو به او گفته شد: آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدينَ، فَالْيَوْمَ نُنَجِّيکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آيَةً؛ به او خطاب شدحالا؟! دير است. تو پيش از اين نافرماني کردي و از تبهکاران بودي امروز پيکر بيجان تو را ميرهانيم تا براي آيندگان عبرتي باشد. اين حديث براي کسي که بخواهد پند و عبرت گيرد عبرت و موعظه است، زيرا ايمان به خدا و بازگشت به او در هنگامي که درهاي نجات بر روي انسان بسته شده و نوميدي بر دل او سايه افکنده ايمان نيست، بلکه ايمان اعتقاد به خدا و تسليم در برابر اراده او در هر دو حالت اميد و نوميدي است.
منابع: 1-قرآن کريم، سوره رعد: آيه 28؛ سوره انعام: آيه 158؛ سوره يونس: آيه 90-91.
2-فضل الله محمدجواد، تحليلي از زندگاني امام رضا (ع): 260.
آیاامام زمان(عج)ازدواج کرده ودارای همسروفرزند می باشند؟
يکي از بحث هايي که پيرامون مهدويت در ميان شيعيان به و جود مي آيد مسئله خانواده و ازدواج امام زمان (عج) است که احياناً در اذهان برخي از آنها ابهاماتي وجود دارد که با جواب هاي ضد و نقيضي در مورد کيفيت زندگي و اولادهاي آن حضرت روبه رو مي شوند. اساساً غيبت طولاني آن حضرت از نگاه زندگاني شخصي و خصوصي وي اين سؤال را بوجود ميآورد که آيا در اين مدّت، حضرت مهدي(عليه السلام)ازدواج کرده است يا خير؟
برخي اين سؤال را به صورت اشکال مطرح کرده و ميگويند: اگر ازدواج کرده و همسر دارد، لازمهاش داشتن فرزند است، و لازمه اين نيز فاش شدن اسرار و شناسايي آن حضرت است، که با حکمت و فلسفه غيبت منافات دارد.
و اگر ازدواج نکرده است، پس به سنّت رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) و به امر شرعي مستحب عمل نکرده است، که اينهم با مقام و شأن آن حضرت نميسازد، زيرا وي رهبر ديني مردم است و در عمل به مستحبات همچون واجبات، بايد پيشقدم باشد، و فرضِ وجود امامي که مستحب مؤکّد شرعي را ترک کند، و در واقع عمل مکروهي را انجام دهد بسيار مشکل، و جاي استبعاد دارد.
پاسخ آيت الله العظمي صافي گلپايگاني به شبهاتي درباره ازدواج حضرت حجّت(عج) معرّفي عميق مهدويّت، ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسان هاست. اعتقاد به بشارت هاي پيامبران گذشته و ائمّه دين(ع)، افراد باانگيزه و پرتواني را مي تواند در جامعه پرورش دهد.
باور به حضور امامي ناظر بر اعمال، از جنبه فردي، موجب پاک نگاه داشتن روح و پيراستن اعمال از زشتي ها و از جنبه اجتماعي، باعث هم دلي مؤمنان و ايستادگي در برابر ظالمان مي شود. کارکرد وسيع و عميق آموزه هاي مهدوي، جذّابيت خاصّ موضوع را نشان مي دهد. به همين دليل، قشرهاي مختلف جامعه، پرسش هاي بسياري در اين موضوع دارند که لزوم پاسخ گويي صحيح به آنها از راهي مطمئن، بر کسي پوشيده نيست.
«پژوهشکده مهدويّت» در کتاب «مهدويّت، پرسش ها و پاسخ ها»، به برخي از اين شبهات، اين گونه پاسخ مي دهد:
خانواده امام زمان(عج)
• آيا حضرت مهدي(عج) ازدواج کرده اند و همسر و فرزند دارند؟ درباره ازدواج حضرت مهدي موعود(عج) اختلاف است.
شماباچه انگیزه ای خداراعبادت می کنید؟
امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: اگر خداوند از نافرماني خود بيم نمي داد، واجب بود به شکرانه نعمت هايش نافرماني نشود. پرستش يا قولي است يا عملي. پرستش قولي عبارت است از يک سلسله جمله ها و اذکار که به زبان مي گوييم، مانند قرائت حمد و سوره و اذکاري که در رکوع و سجود و تشهد نماز مي گوييم و ذکر لبيک که در حج مي گوييم. پرستش عملي مانند قيام و رکوع و سجود در نماز يا وقوف عرفات و مشعر و طواف در حج. غالبا عبادتها، هم مشتمل است بر جزء قولي و هم بر جزء عملي، مانند نماز و حج، که هم بر جزء قولي مشتمل اند و هم بر جزء عملي.
گروهي از محققان، عبادت را به دو نوع روحي (قلبي) و بدني تقسيم کرده و عبادت اسلامي را، از نظر کمي و کيفي، از عبادات ديگر آيين ها برتر دانسته اند. گروهي نيز عبادت را، از نظر چيستي و برداشت مردمان، به دوگونه عاميانه و عارفانه تقسيم کرده اند. برداشت مسلمانان از آموزه هاي ويژه عبادت، مانند: نماز، روزه و حج به طورکلي بر دو گونه است:
در برداشت نخست، عبادت و پرستش، نوعي معامله و مبادله کار با فرد، است.
چرازن نمی تواند امام جماعت شود؟
يکي از سوالات مطرح در خصوص احکام نماز جماعت اينکه چرا زن نمي تواند امام جماعت شود؟
بعضى از مراجع تقليد به طور کلى امام جماعت شدن زن را بنابر احتياط واجب، جايز نمى دانند اکثر مراجع تقليد امامت زن را براى زنان ديگر جايز مى دانند.
در صورت برپايى نماز جماعت توسط خانم، بايد هر يک از افراد به فتواى مرجع تقليد خود عمل کند، يعنى اگر مرجع تقليد يک خانم، اجازه داده، مىتواند پشت سر امام جماعت زن نماز بخواند. بنابراين زن مي تواند امام جماعت زنان شود ولي نمي تواند براي مردان امامت کند علت و فلسفه آن براي ما مشخص نيست ولي مي توان حدس زد که اگر زن امام شود به طور طبيعي اندام زنانه در جلوي مردان و شنيدن صداي زنان تحريک کننده است و نماز را که ذکر و ياد خداوند و خلوت نمودن با او و مبارزه با وسوسه شيطان است، از حقيقت خود منحرف مي کند و اين با روح عبادت و پرستش الهي سازگار نيست .
فلسفه حلال وحرام بودن غذاها
خداوند تبارک و تعالي هيچ خوردني و نوشيدني را حلال نکرده مگر آن که در آن منفعت و مصلحت بوده است و هيچ خوردني و نوشيدني را حرام نکرده مگر آن که در آن زيان و نابودي و فساد بوده است دين مبين اسلام علاوه بر توجه ويژه به مسائل معنوي رهنمودهاي فراواني در رابطه با تغذيه دارد که نشانگر تاثير تغذيه صحيح و اسلامي بر سلامت جسم و روح است. هرچند حتي هنوز هم حکمت برخي از دستورات اسلامي براي دانشمندان کشف نشده ولي اين به معناي بي دليل بودن آنها نيست. زيرا در ساير موارد بعد از سالها ثابت شده که دستورات اسلامي پرده از چه نکات علمي اي برداشته اند که بشر بعد از پيشرفت تنها به بخشي از آن دست يافته است. نخستين و مهمترين رهنمود اسلام درباره مواد غذايي مصرفي اين است که “حلال” باشند. لذا در آيه ۱۱۹ از سوره انعام مي خوانيم: «وَ مَا لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ کَثِيرًا لَّيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ.» «چرا از آنچه نام خدا بر آن ياد شده نمي خوريد و خدا چيزهايي را که بر شما حرام شده به تفصيل بيان کرده است، مگر آنگاه که ناچار گرديد. بسياري بي هيچ دانشي ديگران را گمراه پندارهاي خود کنند؛ هر آينه پروردگار تو به متجاوزان از حد داناتر است.» *** سه نکته:
* شبهه اي که منحرفين ترويج مي کردند
گروهى با شبهه افکنى و مقايسه ميان حيوان ذبح شده و مرده، مردم را به انحراف کشيده و مى گفتند: چرا حيوانى را که ما مى کشيم حلال است و آنچه را خدا مى کشد، حرام؟ اين آيه ضمن هوشيار نمودن مردم، پاسخ آنان را نيز مى دهد.
حضرت آدم هنگام خلقت چندساله بود؟
پرسش: حضرت آدم(ع) هنگام خلقت چند ساله بود؟ پاسخ: بديهي است پرسش از سن حضرت آدم(ع) - هنگام خلقتش از سوي خداي متعال - نميتواند پرسش درستي به نظر آيد؛ به دليل آنکه سن انسان از زمان تولد وي محاسبه ميشود، و حضرت آدم هم از اين قاعده مستثنا نيست؛ لذا سن وي از زمان خلقتش محاسبه ميگردد. اما روايات در ارتباط با زمان آفرينش جسد وي از گل، تا دميدن روح در آن، به فاصله زماني چهل ساله اشاره دارند. بر اساس اين فاصله، اگر ملاک خلقت حضرت آدم را زمان دميده شدن روح بدانيم، ميتوان گفت؛ زماني که در او روح دميده شد و به صورت انسان در آمد، چهل ساله بود: «فَخَلَقَ اللهُ آدَمَ فَبَقِيَ أَرْبَعِينَ سَنَةً مُصَوَّراً…»؛[1] خداي متعال آدم(ع) را خلق نمود، و بدنش را چهل سال(بدون دميدن روح) گذاشت. «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ وَ کَانَ جَسَدُهُ طَيِّبا وَ بَقِيَ أَرْبَعِينَ سَنَةً مُلْقًى…»؛[2] خداي تبارک و تعالي آدم را خلق کرد، جسدش پاک بود، و چهل سال ماند تا مستعد شود. فلسفه اين که جسد آدم به مدت چهل سال به صورت گل مانده، شايد اين باشد که فرشتگان براي مدتي به آن نگاه کنند و به نظرشان به صورت يک موجود باشد، تا زماني که فرمان سجده صادر شد در آنان تأثير بيشتري داشته باشد.
ازکجابدانیم امام زمان وجود دارد؟
زمين هيچگاه از حجت خالي نميماند، حجت خدا يا ظاهر و آشکار است يا خائف و پنهان اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: زمين هيچگاه از حجت خالي نميماند، حجت خدا يا ظاهر و آشکار است يا خائف و پنهان، تا حجتها و برهانهاي خدا باطل نشود. بنابراين همواره بايد انسان کامل در زمين وجود داشته باشد.
وداع با دنيا يکي از اصول اساسي مکتب تشيع اين است که جهان هستي و زمين هرگز بيامام نخواهد بود، چه آنکه بدون وجود امام و خليفه الهي و واسطه فيض، جريان فيض الهي در قلمرو تکوين و تشريع قطع ميشود، در حقيقت، حيات و بقاء آن در اين عالم وجود ظلي دارد و فقط در سايه وجود مقدس امام در هر عصر امکان پذير خواهد بود، اين مسأله به قدري حائز اهميت است که امام صادق(ع) فرمود: اگر تنها دو نفر در جهان وجود داشته باشند، يکي از آن دو امام خواهد بود و آخرين کسي که ميميرد امام است.(1) در همين رابطه مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم در پاسخ به اين سؤال که از کجا بدانيم که امام زمان(عج) وجود دارد؟ به چه دليلي ميتوان استدلال کرد، مينويسد: مبناي اين اصل امور ذيلاند:
الف)امام واسطه فيض تکوين است اگر امام نباشد، فيض هستي قطع شده جهان هستي فرو ميپاشد.
پاسخ آیت الله جوادی آملی به شبهه وهابیون
آیت الله جوادی آملی به یکی از شبهات جدید وهابیت درباره مصائب حضرت فاطمه زهرا علیها السلام پرداختند، و بر مظلومیت ایشان اشک ریختند. ايشان که در اين درس به آيه ۶ سوره مبارکه مريم (يرِثُني و يرِثُ من آل يعقوب) رسيده بودند اين آيه را يکي از پاسخهاي حضرت زهرا عليها السلام به غاصبان فدک برشمردند و در ضمن آن، به شبهه هاي قديمي که بتازگي درباره از سوي برخي وهابيون افراطي مطرح شده است پاسخ گفتند. اخيراً «عثمان الخميس» روحاني بشدت افراطي وهابي، در برنامه خود در “شبکه ماهوارهاي الصفا” به حديث جعلي «نحن معاشر الانبياء لانورّث ، ما ترکناه صدقة» استناد کرده و فدک را حق حضرت فاطمه زهرا عليها السلام ندانست.
وي در اين برنامه ها به زعم خود تلاش کرد تا با دلايل متعدد ثابت کند که منظور آيات قرآن از ارثي که انبياء باقي گذاشتند تنها “علم و نبوت” است. در پاسخ به اين اظهارات بي پايه، مفسّر و متأله بزرگ معاصر، آيت الله عبدالله جوادي آملي با توضيح خطبه فدکيه حضرت زهرا و نيز وداع اميرالمؤمنين علي ـ عليهما السلام ـ با ايشان، به ايراد پاسخ پرداختند که در ضمن آن بر مظلوميت آن حضرت اشک ريختند. آنچه در پي مي آيد متن بيانات ايشان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حضرت علامه جوادی آملی است. ——————————————————————————- نبوت ارثي نيست. «الله أعلم حيث يجعل رسالته»[۱]. رسالت، نبوّت، امامت، اينها به عصمت برميگردد، اينها ارثي نيست. اين ميراث کتاب ـ به معناي نبّوت ـ را ارث بردن نيست. کتاب را پيامبر به امت ارث ميدهد. مثل اينکه فرمود: «إنّي تارکٌ فيکم الثّقلين». از ارث به “ترکه” و “ماتَرَک” ياد ميکنند.
تفاوت مفهوم شیطان دردین زرتشت واسلام
ممکن است تصور شود که اگر در آئين زردشتي ، فکر ثنوي ” يزدان و اهريمن ” وجود دارد ، در دين اسلام هم عقيده ” خدا و شيطان ” به صورت دو قطب مخالف يکديگر مطرح است . چه فرق است ميان اهريمن کيش زردشتي و شيطان دين اسلام ؟ ميان انديشه اهريمن در کيش زردشتي و آيين مزدايي ، و انديشه شيطان در آيين اسلام ، تفاوت از زمين تا آسمان است . اين مطلب نيازمند به توضيح مختصري است . در تعليمات اوستايي ، از موجودي به نام ” انگره مئنيو ” يا اهريمن نام برده شده است و خلقت همه بديها و شرور و آفات و موجودات زيان آور از قبيل بيماريها ، درنده ها ، گزنده ها ، مارها و عقربها و همچنين زمينهاي بيحاصل ، خشکسالي و امثال آنها به او نسبت داده شده است نه به ” آهورامزدا ” که خداي بزرگ است و نه به ” سپنت مئنيو ” که رقيب ” انگره مئنيو ” است . از بعضي تعليمات اوستايي ظاهر مي شود که اهريمن ، خود يک جوهر قديم ازلي است مانند آهورامزدا ، و به هيچ وجه آفريده آهورامزدا نيست ، آهورامزدا او را کشف کرده است ولي او را نيافريده است . اما از بعضي تعليمات ديگر ” اوستا ” مخصوصا قسمتي از ” گاتاها ” که معتبرترين اجزاي اوستا است روشن مي گردد که آهورامزدا دو موجود آفريد : يکي ” سپنت مئنيو ” يا خرد مقدس ، و ديگري ” انگره مئنيو ” يا خرد خبيث ( اهريمن ) . و به هر حال آنچه از اوستا ظاهر مي شود و مورد اعتقاد زردشتيان بوده و هست اين است که موجودات و مخلوقات جهان به دو دسته خير و شر تقسيم مي شوند . ” خيرات ” آنها هستند که هستند و بايست باشند و خوب است که باشند و وجودشان براي نظام عالم لازم است ، اما ” شرور ” آنها هستند که هستند اما نبايست باشند ، وجود آنها سبب نقص عالم شده است و اين شرور به هيچ وجه مخلوق آهورامزدا نيستند بلکه مخلوق اهريمن اند ، خواه خود اهريمن مخلوق آهورامزدا باشد و خواه نباشد . پس به هر حال اهريمن ، خالق و آفريننده بسياري از مخلوقات جهان است ، قسمتي از جهان آفرينش ، جزء قلمروي او است و او خود يا يک اصل قديم ازلي است و شريک و مماثل آهورامزدا است در ذات ، و يا مخلوق او است ولي شريک او است در خالقيت . ولي در جهان بيني اسلامي اساسا جهان و موجودات جهان به دو دسته خير و شر منقسم نمي گردد ، در جهان ، آفريده اي که نبايست آفريده شده باشد و ي بد آفريده شده باشد وجود ندارد ، همه چيز زيبا آفريده شده و همه چيز بج آفريده شده و همه چيز مخلوق ذات احديث است . قلمروي شيطان ” تشريع ” است نه ” تکوين ” ، يعني قلمروي شيطان فعاليتهاي تشريعي و تکليفي بشر است . شيطان فقط در وجود بشر مي تواند . نفوذ کند نه در غير بشر . قلمروي شيطان در وجود بشر نيز محدود است به نفوذ در انديشه او نه تن و بدن او . نفوذ شيطان در انديشه بشر نيز منحصر است به حد وسوسه کردن و خيال يک امر باطلي را در نظر او جلوه دادن . قرآن اين معاني را با تعبيرهاي ” تزيين ” ، ” تسويل ” ، ” وسوسه ” و امثال اينها بيان مي کند ، و اما اينکه چيزي را در نظام جهان بيافريند و يا اينکه تسلط تکويني بر بشر داشته باشد ، يعني به شکل يک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نمايد ، از حوزه قدرت شيطان خارج است . تسلط شيطان بر بشر محدود است به اينکه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد : « انه ليس له سلطان علي الذين آمنوا و علي ربهم يتوکلون 0 انما سلطانه علي الذين يتولونه »( 1 ) . ” همانا شيطان بر مردمي که ايمان دارند و به پروردگار خويش اعتماد و اتکا مي کنند تسلطي ندارد ، تسلط او منحصر است به اشخاصي که خودشان ولايت و سرپرستي شيطان را پذيرفته و مي پذيرند ” . قرآن از زبان شيطان در قيامت نقل مي کند که در جواب کساني که به او اعتراض مي کنند و او را مسؤول گمراهي خويش مي شمارند مي گويد : « و ما کان لي عليکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لي فلا تلوموني و لوموا انفسکم »( 2 ) .
آیامخترعان ومکتشفان پاداش الهی دارند؟
از نظر جهان بيني اسلام مطالعه نفس عمل به تنهايي کافي نيست، بلکه عمل به ضميمه، محرک و انگيزه آن ارزش دارد. با مطالعه تاريخ علوم و اختراعات و اکتشافات مي بينيم که جمعي از دانشمندان بشر، ساليان دراز زحمات طاقت فرسايي کشيده اند و انواع محروميتها را تحمل کرده تا بتوانند اختراع و اکتشافي کنند که باري از دوش همنوعانشان بردارند.
به عنوان مثال «اديسون» مخترع برق زحمات جانکاهي براي اين اختراع پربار متحمل شد و شايد جان خود را در اين راه نيز از دست داد، اما دنيايي را روشن ساخت، کارخانه ها را به حرکت درآورد و از برکت اختراعش، چاههاي عميق، درختان سرسبز، مزارع آباد به وجود آمد و در مجموع چهره دنيا دگرگون شد .چگونه مي توان باور کرد او يا اشخاص ديگري همچون «پاستور» که با کشف ميکرب، ميليونها انسان را از خطر مرگ رهايي بخشيد.