شماباچه انگیزه ای خداراعبادت می کنید؟
امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: اگر خداوند از نافرماني خود بيم نمي داد، واجب بود به شکرانه نعمت هايش نافرماني نشود. پرستش يا قولي است يا عملي. پرستش قولي عبارت است از يک سلسله جمله ها و اذکار که به زبان مي گوييم، مانند قرائت حمد و سوره و اذکاري که در رکوع و سجود و تشهد نماز مي گوييم و ذکر لبيک که در حج مي گوييم. پرستش عملي مانند قيام و رکوع و سجود در نماز يا وقوف عرفات و مشعر و طواف در حج. غالبا عبادتها، هم مشتمل است بر جزء قولي و هم بر جزء عملي، مانند نماز و حج، که هم بر جزء قولي مشتمل اند و هم بر جزء عملي.
گروهي از محققان، عبادت را به دو نوع روحي (قلبي) و بدني تقسيم کرده و عبادت اسلامي را، از نظر کمي و کيفي، از عبادات ديگر آيين ها برتر دانسته اند. گروهي نيز عبادت را، از نظر چيستي و برداشت مردمان، به دوگونه عاميانه و عارفانه تقسيم کرده اند. برداشت مسلمانان از آموزه هاي ويژه عبادت، مانند: نماز، روزه و حج به طورکلي بر دو گونه است:
در برداشت نخست، عبادت و پرستش، نوعي معامله و مبادله کار با فرد، است.
همان گونه که کارگر در مقابل نيروي کارش مزد مي گيرد، اين گونه عابدان نيز در برابر رنج عبادت و پرستش، چشم داشت پاداش و مزد دارند. تنها تفاوت کارگر و اين گونه عبادت گران آن است که کارفرما از نيروي کار بهره مي گيرد؛ ولي خدا که کارفرماي ملک و ملکوت است، به اطاعت آدميان نياز ندارند. اميرمؤمنان، علي (عليه السلام) مي فرمايد: خداوند، سبحانه و تعالي، موجودات را بيافريد و چون بيافريد از فرمانبرداريشان بي نياز بود و از نافرمانيشان در امان؛ زيرا نه نافرماني نافرمايان او را زياني رساند و نه فرمانبرداري فرمانبرداران سودي. (نهج البلاغه، ترجمه عبدالحميد آيتي، ج 1، ص 200، خ 184)اگر بندگي و عبادت، از اول بر اساس طمع در نعمت دنيايي و آخرتي باشد، عبادت مزدورانه است. اما اگر انسان بر اساس فرهنگ وحياني عمل کند. يعني مطالعه آثار الهي و نعمت هاي او، انسان را وادار نمايد که از روي سپاس آن همه نعمت، خدا را عبادت نمايد؛ همان عبادت سپاسي خواهد بود هويت و چيستي عبادت عاميانه، همان اعمال بدني و حرکات ظاهري است که به وسيله زبان و ديگر اعضاء انجام مي گيرد. در برداشت عارفانه، عبادت، نردبان قرب به خداي سبحان، معراج انسان، مايه لقاي روان و پرواز به سوي کانون نامرئي هستي است. در پرتو پرستش، استعدادهاي روحي آدمي پرورش مي يابند، نيروهاي ملکوتي انسان ورزش مي کنند و روح بر بدن چيرگي مي يابد. در اين برداشت، عبادت عالي ترين واکنش انسان در برابر پديد آورنده جهان، اظهار عشق و اشتياق به کانون کمال و گام نهادن در جاده نيکبختي است. عبادت پيکري دارد و روحي. آنچه با زبان و ديگر اعضا انجام مي شود، جنبه جسماني عبادت است. مفهومي که پرستشگر از عبادت دارد، انگيزه اي که او را سمت عبادت مي کشاند، بهره اي که از عبادت مي برد و نيز آن راهيابي اش به بساط قرب حق تعالي، عناصر تشکيل دهنده روح عبادت به شمار مي آيند. علي (عليه السلام) عبادت را، به لحاظ انگيزه ها و اهداف عابدان، سه گونه مي داند:
1- عبادت تاجران (پرستش کاسب کارانه براي جلب منفعت)
2- عبادت بردگان (پرستش از روي ترس براي دفع ضرر و زيان)
3- عبادت آزادگان (پرستش آزاد از قيد سود و زيان و فقط براي شکر خداي سبحان) گروهي، خدا را به شوق بهشت مي پرستند، اين عبادت بازرگانان است؛ گروهي خدا را از ترس عذابش مي پرستند، اين عبادت بردگان است؛ و گروهي خدا را براي سپاسگزاري مي پرستند، اين عبادت آزادگان است. (نهج البلاغه، ترجمه ي عبدالحميد آيتي، ج 2، ص 401، حکمت 229)،
دو نوع اول، از شائبه شرک خفي و شرک جلي و خود پرستي تهي نيست. دستيابي به درجه سوم، دشوار نيست. دو قسم اول، هويتي عاميانه دارد و قسم سوم، هويتي عارفانه و عاشقانه. عبادت عاميانه از نظر فقهي صحيح است؛ اما بايد بکوشيم عبادت ما عارفانه شود. واکنش آزادگان که از قيد بهشت و جهنم رهيده اند، در برابر خداي سبحان سپاسگزارانه و عارفانه است، نه از بيم آتش خدا را مي پرستند و نه به طمع بهشت. از نظر آنان، حتي اگر گناه کيفر نداشته باشد، شکر نعمت خداي متعال، انسان را از معصيت باز مي دارد. امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: اگر خداوند از نافرماني خود بيم نمي داد، واجب بود به شکرانه نعمت هايش نافرماني نشود. (نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، حکمت 290)، عبادت از منظر اميرمؤمنان (عليه السلام) هويتي عارفانه دارد. سخنان آن حضرت، سرچشمه برداشت عارفانه از عبادت است. سخنان رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) نيز تأييد کننده همين برداشت است. آن بزرگوار مي فرمايد: ارجمندترين مردمان کسي است که عاشق عبادت باشد، آن را در آغوش کشد، با دلش دوستش بدارد و بدنش با آن پيوند تنگاتنگ داشته باشد و خود را براي عبادت فارغ البال سازد. چنين کسي پروا ندارد در دنيا با دشواري رو به رو گردد يا آساني (بحارالانوار، ج 67، ص 253).
به طور کلي، عبادت براساس محبت خداي متعال بهترين عبادت است؛ زيرا کسي که به انگيزه رهايي از دوزخ يا رهيابي به بهشت عبادت مي کند، مطلوب اصلي اش خدا نيست، و خدا را وسيله رسيدن به هدف قرار داده است. در اين مجال براي مشخص شدن ماهيت و چيستي عبادت حبّي و سپاسي (عبادت از روي عشق و شکرگزاري)، چند مطلب عرض مي کنيم: در نگاه حضرت علي (عليه السلام)، عشق و اخلاص عناصر اصلي پرستش به شمار آيند. عبادت بدون عشق کامل نيست و بدون اخلاص پذيرفته نمي شود. نشانه اخلاص در عبادت هماهنگي درون و بيرون و کردار و گفتار انسان است.
اميرمؤمنان (عليه السلام) مي فرمايد: و آن کسي که نهان و آشکار و کردار و گفتار او دو گونه نبود، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جاي آورده اولاً: اساساً عبادت در واقع، کامل ترين جلوه گاه آزادي انسان از قيد اسارت و هواهاي نفساني است؛ و عبد از نظر لغت، به انساني گفته مي شود که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده اش تابع ارادة او و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالک چيزي نيست و در اطاعت او هرگز سستي به خود راه نمي دهد. به تعبير ديگر، عبوديت آن گونه که در متون ديني آمده، اظهار آخرين درجه خضوع در برابر معبود است و به همين دليل تنها کسي مي تواند، معبود باشد که نهايت سزاواري و شايستگي هر نوع کمال از آن او بوده و تمام نعمت هايي که به انسان مي رسد از او باشد. انسان وقتي در برابر چنين وجودي، نيايش و کرنش و خضوع و عبادت مي کند، به طور يقين يا از روي محبت و عشق است و يا از روي سپاس گزاري از آنچه فيض، رحمت، نعمت و مانند آن است. لذا عبوديت کامل آن است که انسان جز به معبود واقعي، يعني کمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام بر ندارد و هر چه غير او است فراموش کند. حتي خويشتن را فراموش نمايد و اين گونه عبادت است که هدف آفرينش را تأمين خواهد کرد. (مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 22، ص 378) اين گونه بندگي و پرستش، در واقع نمودار سپاس گزاري از حق بوده و نشان دهنده محبت و عشق بنده به خداوند است. اما اگر عبادت در همان آغاز از روي ترس يا طمع صورت بگيرد، گرچه مطلوب است، اما کامل و ايده ال نخواهد بود. ثانياً: اگر بندگي و عبادت، از اول بر اساس طمع در نعمت دنيايي و آخرتي باشد، عبادت مزدورانه است. اما اگر انسان بر اساس فرهنگ وحياني عمل کند. يعني مطالعه آثار الهي و نعمت هاي او، انسان را وادار نمايد که از روي سپاس آن همه نعمت، خدا را عبادت نمايد؛ همان عبادت سپاسي خواهد بود. با توجه به اين بيان معلوم مي شود که عبادت سپاسي، بعد از توجه به نعمت و شناخت نعمت و در مقام شکرگزاري از نعمت ها انجام مي شود؛ برخلاف عبادت مزدورانه که در همان آغاز از روي طمع صورت مي گيرد. ثالثاً: در آيه اي از قرآن، درباره عبادت سپاسي و پرستش از روي شکرگزاري آمده است: «انّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملکون لکم رزقاً فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدوه و اشکرواله» (عنکبوت/ 17) يعني کساني را که غير از خدا پرستش مي کنيد مالک رزق شما نيستند، روزي را نزد خدا بطلبيد و او را پرستش کنيد و شکر او را بجا آوريد. از اين آيه بدست مي آيد که اساساً انگيزه عبادت ها، حس شکرگزاري در مقابل مُنعِم حقيقي است، پس عبادت شاکرانه است که بهترين و کامل ترين نوع عبادت ها محسوب مي شود. (تفسير نمونه، ج 16، ص 233) رابعاً: از آن جا که عبادت شاکرانه در واقع از روي عشق و اخلاص و محبت صورت مي گيرد و هيچ گونه شائبه ترس و طمع در ميان نيست، به همين جهت در بعضي روايات به جاي «شکر» سخن از «حبّ» است، يعني عبادت عاشقانه که تنها از روي دل دادگي و عشق به خدا و سپاس او انجام مي گيرد. و سخن آخر اينکه : در نگاه حضرت علي (عليه السلام)، عشق و اخلاص عناصر اصلي پرستش به شمار آيند. عبادت بدون عشق کامل نيست و بدون اخلاص پذيرفته نمي شود. نشانه اخلاص در عبادت هماهنگي درون و بيرون و کردار و گفتار انسان است. اميرمؤمنان (عليه السلام) مي فرمايد: و آن کسي که نهان و آشکار و کردار و گفتار او دو گونه نبود، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جاي آورده. (نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، نامه 26)