ازکجابدانیم امام زمان وجود دارد؟
زمين هيچگاه از حجت خالي نميماند، حجت خدا يا ظاهر و آشکار است يا خائف و پنهان اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: زمين هيچگاه از حجت خالي نميماند، حجت خدا يا ظاهر و آشکار است يا خائف و پنهان، تا حجتها و برهانهاي خدا باطل نشود. بنابراين همواره بايد انسان کامل در زمين وجود داشته باشد.
وداع با دنيا يکي از اصول اساسي مکتب تشيع اين است که جهان هستي و زمين هرگز بيامام نخواهد بود، چه آنکه بدون وجود امام و خليفه الهي و واسطه فيض، جريان فيض الهي در قلمرو تکوين و تشريع قطع ميشود، در حقيقت، حيات و بقاء آن در اين عالم وجود ظلي دارد و فقط در سايه وجود مقدس امام در هر عصر امکان پذير خواهد بود، اين مسأله به قدري حائز اهميت است که امام صادق(ع) فرمود: اگر تنها دو نفر در جهان وجود داشته باشند، يکي از آن دو امام خواهد بود و آخرين کسي که ميميرد امام است.(1) در همين رابطه مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم در پاسخ به اين سؤال که از کجا بدانيم که امام زمان(عج) وجود دارد؟ به چه دليلي ميتوان استدلال کرد، مينويسد: مبناي اين اصل امور ذيلاند:
الف)امام واسطه فيض تکوين است اگر امام نباشد، فيض هستي قطع شده جهان هستي فرو ميپاشد.
محمد بن فضيل ميگويد از حضرت رضا(ع) پرسيدم: آيا روزي روي زمين بيامام خواهد بود؟ فرمود: نه، گفتم از امام صادق(ع) روايت شده که اگر روزي زمين بيامام باشد، زمين يا بندگان مورد خشم خداوند قرار ميگيرد. فرمود: نه اصلاً زمين و بشري نميماند، همه از بين ميرفتند.(2) از اين رو بيوجود امام(ع) و حجت الهي، کائنات بيامداد فيض الهي خواهند بود و بدون اين امداد همه چيز عدم محض خواهند بود.ب)امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است چون قرآن کتاب هميشگي و زنده انسانها است، پس مخاطب حقيقي آن نيز بايد هميشه وجود داشته باشد و اين مخاطب حقيقي که قلب و روحش بستر و جايگاه وحي است، بعد از پيامبر اکرم(ص) جزء ائمه نميتواند باشد. جريان زنده و مستمر و بقاي استمرار قرآن و شب با برکت قدر جز با پذيرش وجود کسي که حامل و مهبط و مخاطب آن ها باشد، قابل تصور نيست و چنين شخصي همان امام زمان خويش است. اگر امام نباشد، فيض هستي قطع شده جهان هستي فرو ميپاشد
ج)امام واسطه دائمي و عامل دوام فيض معرفت است چنان که خداوند متعال که فياض مطلق است، هرگز فيض هستي را دريغ نميدارد فيض معرفت را هم دريغ نخواهد داشت، بنابراين استمرار و دوام فيض معرفت، مستلزم آن است که در هر عصري، کسي که از بالاترين درجه کمالات بهرهمند است، گيرنده و واسطه اين امر باشد و اين واسطه همان وجود مقدس امام زمان(عج) در هر عصري است.(3) بر اين اساس وجود امام در هر زماني لازم است، اما از آنجا که بنابر دلايل موثق و شواهد قطعي تاريخي يازده امام از اين جهان رخت بر بستهاند، و بنا بر دلايل معتبر و مستند تاريخي شيعه و سني، امام دوازدهم(عج) پا به عرصه وجود نهاده است، حضور و وجود آن بزرگوار و استمرارش لازم و ضروري است که فعلاً در پرده غيبت به سر ميبرد. پس آفرينش انسان مکلف و بقاء نظام هستي در روي زمين بدون وجود انسان کامل که مظهر و واسطه فيض الهي است معنا ندارد و اين است معناي کلام اميرالمؤمنين(ع) که فرمود: زمين هيچگاه از حجت خالي نميماند، حجت خدا يا ظاهر و آشکار است و يا خائف و پنهان، تا حجتها و برهانهاي خدا باطل نشود.(4) از اين رو همواره بايد انسان کامل در زمين وجود داشته باشد و از آنجا که شرايط جهان به جايي رسيد که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم در جامعه را نشناختند تنها راه وجود انسان کامل و استمرار فيض و کشته نشدن ولي و نيز علل ديگري که بر ما پوشيده است، غيبت او بود تا زماني که زمينه ظهور امام زمان(عج) فراهم شود. مرحوم علامه طباطبايي ميگويد: براي هر انساني يک حجت بايد باشد، زيرا خلقت او بدون غايت نميشود و اگر حجت نباشد، يعني غايت ندارد و صدور چنين فعلي از خداوند متعال محال است، بنابراين بازگشت اين مسأله به اين است که فعل خداوند متعال غايت ميخواهد. به عبارت ديگر عالم انساني که خلقت انسان است، داراي کمال خاصي است که بايد به آن کمال هدايت شود و هدايت حجت (هادي) ميخواهد و اگر حجت (امام) از بين برود (و يا نباشد) بايد غايت از بين برود و اگر غايت از بين برود، فعل خدا (خلقت) بيغايت ميشود و لغويت در خلقت لازم ميآيد و صدور چنين امري از خداي (حکيم) محال است. خداوند متعال ميفرمايد:(5) ما آسمان و زمين و موجودات ميان آن دو را جز به حق و هدف دار نيافريديم.(6) بنابراين گذشته از ادله نقلي و روايات معتبر و فراواني که از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) دلالت صريح بر وجود امام زمان و استمرار وجود مقدس آن بزرگوار در تمام اعصار دارد، ادله عقلي و وجداني که به گوشهاي از آن اشاره شد، ضرورت وجود و استمرار وجود مقدس امام زمان(عج) را به اثبات ميرسانند.
پينوشتها: ۱-محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي، ترجمه حاج سيدجواد مصطفوي، ح۴۵۷. ۲-همان: ح۴۵۲. ۳-يثربي، سيديحيي، فلسفه امامت، ص۱۱۲ـ۱۲۷. ۴-اصول کافي، همان، ج۱، باب ان الارض لاتخلو من حجه. ۵-در محضر علامه طباطبايي، ص۸۸ـ۸۹. ۶-حجر/۸۵.