شیطان تالحطه مرگ فریب می دهد
*اگر خدا هست، شيطان هم هست! يکي از ادلّه بروز خواطر نفساني و شيطاني درون انسان، اين است: ما غفلت کرديم و باور نکرديم که شيطان، هميشه و همه جا وجود دارد. يعني اگر خدا هست، شيطان هم هست. اگر حقّ هست، باطل هم هست. اگر انسان، اين را دائم براي خود بيان ميکرد و متذکّر ميشد، باورش ميشد که بايد هميشه مراقب باشد. شايد کارش به اين نميرسيد که خواطر نفساني و شيطاني، او را محاصره کنند و ديگر گرفتار شود و نتواند از اين گرفتاري خود بيرون آيد. لذا اين نکته، نکته بسيار مهمّي است که اگر انسان، اين را دائم به خود تذکار دهد که شيطان هست، شيطان موجوديّت دارد و تصوّر نکند که فقط خدا هست و فقط حقّ، هدايت، رشد و حسنات هست، بلکه بداند در کنار اينها، شيطان هم هست؛ خطورات نفساني و شيطاني بر او غالب نخواهند شد.
مطلب فوق، فرمايش پيامبر اکرم، حضرت محمّد مصطفي(ص) است که فرمودند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا هُوَ اللَّهُ وَ الشَّيْطَانُ وَ الْحَقُّ وَ الْبَاطِلُ وَ الْهُدَى وَ الضَّلَالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَيُّ وَ الْعَاجِلَةُ وَ الْآجِلَةُ وَ الْعَاقِبَةُ وَ الْحَسَنَاتُ وَ السَّيِّئَاتُ فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنَاتٍ فَلِلَّهِ وَ مَا کَانَ مِنْ سَيِّئَاتٍ فَلِلشَّيْطَانِ لَعَنَهُ اللَّهُ». حضرت با اين روايت شريفه، تمام مردم را انذار ميدهند و ميفرمايند: اي مردم! بدانيد که جز اين نيست(حتمي است و جز اين، راه ديگري وجود ندارد) که خدا هست، امّا شيطان هم هست. اين فرمايش حضرت، انذار عجيبي است! يعني غفلت نکن، دائم شيطان وجود دارد.
*شيطان و فريب دادن تا لحظه مرگ! برخي از اولياء خدا ذيل اين روايت شريفه، نکاتي فرمودند.
از جمله اينکه فرمودند: يک دليل اين که انسان به خطورات نفساني و شيطاني، ورود پيدا ميکند، اين است که تصوّر ميکند اگر تا بعضي جاها پيش رفت، ديگر شيطان، حداقل براي او وجود خارجي ندارد. اولياء خدا ميفرمايند: تا انسان زنده هست، ابليس ملعون (شيطان رجيم) و ايادياش هم زنده هستند. ابليس ملعون از خدا خواست که خدا! اجر و مزد اين عبادات ظاهري من - که اين هم لطف خداست و مشخّص ميشود اينقدر پروردگار عالم، عادل است که حتّي اجر عبادت ظاهري را هم عنايت ميکند - را اين قرار بده که من مهلت داشته باشم تا بندگانت را گمراه کنم و ببينم چه کساني به سمت من ميآيند. لذا وقتي به خداوند عرضه داشت که به من مهلت بده، خدا به او فرمود: تا وقت معيّني به تو مهلت ميدهم، اولياء خدا ميفرمايند: يکي از موارد اين وقت معيّن، شايد در زمان حکومت حضرت حجّت(روحي له الفداء) (چون الآن در زمان امامت ايشان هستيم و هنوز حکومتشان، آغاز نشده است)، يعني آغاز دولت مهدوي باشد، امّا يکي از موارد ديگر اين است که شايد حتّي در آن زمان هم شيطان وجود داشته باشد، منتها در آن زمان، طبق روايات شريفه، از بس عقول مردم کامل ميشود و به حدّ رشد ميشود، کيد شيطان، ضعيف ميشود «إِنَّ کَيْدَ الشَّيْطانِ کانَ ضَعيفا». لذا حداقل تا زماني که آقا جان نيامدند، بايد بدانيم که شيطان براي همه ما، چه بنده حقير مذنب، چه شما مؤمنين و حتّي اولياء خدا، وجود دارد و در لحظه مرگ هم ميآيد. براي بعضيها، جنودش را ميفرستد، براي برخي هم که مراتب عاليّه دارند، خودش ميآيد. ميآيد که چه کند؟ که آن لحظه آخر، فريب بدهد و دين را بگيرد. لذا شيطان، در آن لحظه آخر، برخي از جلوات دنيا را جلوي چشم فرد ميآورد. مثلاً به کسي که هنوز فرزندش ازدواج نکرده، ميگويد: ببين خدا - نعوذبالله - عادل نيست، در اين دوران که کسي به کسي نيست و يک عدّه هم گرگ هستند، آمادهاند که به زن و بچّهات، اهانت و جسارت کنند. ديدي - نعوذبالله - خدا، عادل نيست؟! يا در مورد کسي که به شيئي علاقهمند است، با همانها فريبش ميدهد. مثلاً به ظرفي، فرشي، قطعه زميني، باغي، ويلايي، مغازهاي، شغلي، عنواني و … فريب ميدهد تا دين انسان را بگيرد. لذا برخي در آن زمان با وسوسههاي شيطان احساس ميکنند که همه چيز دارد از دست ميرود و پوچ است. پس شيطان حتّي در آن لحظات آخر هم ميآيد.*خنده شيطان به انسان، بعد از بيرون آمدن از مجالس الهي! ابوالعرفا، آيتالله العظمي اديب، يک نکته بسيار عالي را بيان فرمودند که بنده، خودم آن را از لسان مبارک آيتالله العظمي بهجت هم شنيدم. فرمودند: يکي از آقايان از مجلس سلطانالعارفين، سلطان آبادي بزرگ، بيرون آمد و بعد از آن، دو مرتبه داخل رفت و يک مقدار ديگر نشست. دو مرتبه کنار درب رفت و باز هم برگشت و در آنجا نشست تا با آقا بيرون برود. ظاهراً خود آقا بيان کرده بودند: چطور مدام ميروي و دوباره برميگردي؟ گفته بود: وقتي من ميخواستم از درب بيرون بروم، ديدم ملعون آنجا ايستاده و ميخندد - اينها مطالب رسيدني است و ما تا نرسيم، نميتوانيم درک کنيم -به تعبيري يعني شيطان ميگفته: تصوّر کردي همين که به چنين مجلسي رفتي، تمام شد؟! نه! من، تو را رها نميکنم. لذا بايد مراقب باشيم؛ چون شيطان، اينطور انسان را زمينگير ميکند. پس علّت خطورات نفساني و شيطاني، اين است که باور نداريم همان طور که خدا هميشه هست، شيطان هم هميشه هست و در همه جا هم ميآيد. البته در آن مکانهاي طاهر نميآيد ولي در کنار درب، منتظر است. لذا براي چه اولياء خدا ميگويند: حتّي در خانه هم، جاي مخصوصي را براي نماز خود قرار بدهيد؟ چون وقتي در يک جاي مخصوص، دائم در حال عبادت و سجده هستي، ديگر شيطان، جرأت ورود ندارد. وقتي انسان به محضر حضرات معصومين در حرمهاي شريف آن حضرات ميرسد، در حصن حصين است. امّا اينطور نيست که وقتي از حرم حضرت ثامنالحجج(ع) بيرون آمدي، ديگر تمام شده باشد. البته طاهر و پاک شدي، حالت عوض شده و احساس سبکي ميکني، امّا باز هم مراقبه نياز است؛ چون شيطان، بيرون در کمين است. در جايگاههايي که انسان براي مباحث اخلاقي به آن مکانها ميرود و حالش متغيّر ميشود و وضعش دگرگون ميشود، انسان در حصن حصين هست، امّا تا موقعي که در آنجا هست. البته راهي هم هست که انسان دائم در حصن حصين باشد که آن را به فضل الهي به مرور بيان ميکنيم که انسان چه کار کند که اين طهارت مجلس را دائم با خود ببرد، طهارت حرم ثامنالحجج، طهارت حرم حضرت معصومه، طهارت حرم أبيعبدالله و ساير ائمّه اطهار(ع) را با خودش حمل کند و ببرد و اين طهارت مجلس را هميشه و در همه جا داشته باشد و برايش محفوظ باشد. اينطور نباشد که به تعبيري اين طهارت، مقطعي باشد و تا در آنجا هستم، وجود داشته باشد.
برگرفته از سخنراني آيتالله روحالله قرهي