دولت امام زمان مظلومانه نخواهدبود
حجتالاسلام و المسلمين عليرضا پناهيان: علت مظلوميت حاکميت اسلامي در صدر اسلام، کريمانه برخورد کردن رسول خدا(ص) و اميرالمومنين(ع) بود. اولياء خدا بزرگوارانه برخورد ميکردند، منافقان هم سوء استفاده ميکردند و مردم هم بيبصيرتي نشان ميدادند. در خطبۀ غدير حضرت رسول(ص) فرمود: «اگر ميخواستم نام آنها(منافقين) را افشا کنم، يا با دست آنها را در ميان شما نشان دهم، ميتوانستم! ولي به خدا قسم در ارتباط با آنها کريمانه برخورد کردم؛ وَ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّيَ بِأَسْمَائِهِمْ لَسَمَّيْتُ- وَ أَنْ أُومِيَ إِلَيْهِمْ بِأَعْيَانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَ أَنْ أَدُلَّ عَلَيْهِمْ لَدَلَلْتُ وَ لَکِنِّي وَ اللَّهِ فِي أُمُورِهِمْ قَدْ تَکَرَّمْت»(احتجاج/59/1) يکي از وجوه برخورد بزرگوارانه و کريمانۀ اولياء خدا با اشاره سخن گفتن آنان است. که نمونههاي فراوان دارد. دولت کريمهاي که ما منتظر آن هستيم، شبيه همان دولت کريمۀ رسول الله(ص) و اميرالمؤمنين(ع) است.
سوال اين است که اگر دولت امام عصر(عج) هم همانگونه کريمانه باشد، آيا همانطور مظلوم واقع خواهد شد؟
پاسخ اين است که دولت امام زمان(ع) مظلوم نخواهد بود، بلکه مقتدر خواهد بود. به دو دليل: اولا مردم بصيرت دارند و اشارههاي مولايشان را ميفهمند. ثانيا خواص و ياران ارشد حضرت اشارههاي مولايشان را با قدرت عمل ميکنند. در صدر اسلام اشارهها را نميگرفتند يا نميخواستند بگيرند. در زمان ما هم، امام(ره) غالباً عليه بني صدر با اشاره سخن ميگفتند. حتي بعضاً بهظاهر از بنيصدر تعريف هم ميکردند. بايد مستندي از اشارههاي امام تهيه شود تا حالا که همه چيز روشن شده، ببينيم چگونه امام(ره) بزرگوارانه و با اشاره سخن ميگفتند و مردم و مسئولان بایدمی فهمیدند.
حضرت معصومه(س)زینب امام رضا(ع)بود...
عصر خلافت بنيعباس است، نجمه طبق وعده صادق آل محمد -عليهالسلام- در انتظار ولادت دختري است، دختري که قرار است خير و برکت مادر و پدر باشد و مونس و همدم غربت برادر. با توجه به اينکه امام صادق (ع) پيش از ولادت امام کاظم (ع) از ولادت دختر ايشان خبر داده بود، اين خاندان بيش از ۴۵ سال در انتظار به دنيا آمدن بانويي والامقام بودند. مادر که حال فرزند پسرش به اوقات جواني رسيده است، بيش از ديگران انتظار ميکشد، روزها و ساعات و لحظهها ميگذرند و اندکاندک زماني ميرسد که معصومه -سلام الله عليها- قدم به دنيا ميگذارد.
دوراني که به شکفتن فاطمه معصومه (س) انجاميد، همزمان با امامت امام موسي بن جعفر (ع) بود که در سال ۱۴۸ به امامت رسيد و ۳۵ سال به امامت پرداخت.
يکي از مهمترين آموزههاي اخلاقي دين اسلام و از جمله اصول اخلاقى و عرفانى که عالمان اخلاق و عارفان به آن توجه ويژه داشتهاند، اصل «محاسبه» است. در حديثي از اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مي خوانيم: کسي که محاسبه نفس خويشتن کند، بر عيوب خويش واقف مي شود و از گناهانش با خبر مي گردد (و به دنبال آن) از گناه توبه مي کند، و عيوب را اصلاح مي نمايد. نيز اين امام همام بيان مي دارند: ما اَحَقَّ لِلاِنْسانِ اَنْ تکونَ لَهُ ساعةٌ لا يَشْغَلُهُ شاغِلٌ يُحاسِبُ فيها نَفْسَهُ، فَيَنْظُرَ فيما اَکْتَسَبَ لَها وَعَلَيْها فى لَيْلِها وَنَهارِها؛
چقدر خوب است که انسان ساعتى براى خود داشته باشد، که هيچ چيز او را به خود مشغول نسازد و در اين ساعت محاسبه خويش کند و ببيند چه کارى به سود خود و چه کارى به زيان خود در آن شب و در آن روز انجام داده است. بعضي از بزرگان علم اخلاق در توضيح حقيقت محاسبه، چنين گفته اند که مانند محاسبه با شريک است که درباره سرمايه و سود و زيان بينديشد، اگر سودي حاصل شده، سهم خود را از شريک بگيرد و تشکر کند و اگر خسراني حاصل گشته او را ضامن بشمرد و وادار به جبران در آينده کند. سرمايه مهم انسان يعني عمر که در اختيار نفس اوست نيز همين گونه است؛ سود آن کارهاي خير و خسران آن گناهان است و موسم تجارت تمام طول روز و شريک او در معامله، نفس اماره است. بر اين اساس انسان مي بايست نخست درباره فرائض مطالبه کند، اگر انجام يافته خدا را شکر گويد و خويشتن را به ادامه اين راه ترغيب کند و اگر فريضه اي از دست رفته، قضاي آن را مطالبه کند و اگر انجام يافته ولي بطوري ناقص بوده، وادار به جبران از طريق نوافل کند و اگر معصيتي مرتکب شده، او را باز خواست کند و جبران آن را بطلبد؛ درست همان گونه که تاجر با شريکش محاسبه مي کند، که حتي جزئي ترين امور و کمترين مبلغ را در حساب فرو گذاري نمي کند، تا در معامله مغبون نگردد.
در واقع کاري را که فرشتگان الهي در قيامت با او انجام مي دهند او در دنيا با خويشتن انجام دهد اما عيب کار اينجاست که انسان در حفظ و حساب معاصي سهل انگاري مي کند
فوایدپزشکی نمازشب
آرامش عضلانی و جلوگیری از کوفتگی بدن با نماز شب دانش پزشکی،
امروزه اثبات کرده که اگر شخصی در ساعت حدود 10 شب بخوابد و نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار شود (یعنی حدودا 7 ساعت خوابیدن) در ساعت حدود یک بامداد در بدن او برخی مواد شیمیایی شبیه «مورفین» ترشح می شود و به عنوان گروهی «اندروفین ها» و «آنگفالین ها» نامگذاری شده اند و اثر مستقیمی بر قسمتهای مختلف بدن، از جمله عضلات اسکلتی، دارند و در طول روز پس از آن، منجر به آرامش و راحتی عضلانی برای فرد می شوند. ولی اگر هر چه خواب انسان بیشتر ادامه پیدا کند - یعنی حدود ساعت 10 صبح بیدار شود - احساس خستگی و کوفتگی عضلانی او بیشتر می شود؛ زیرا برخلاف حالت گذشته، «اندروفین ها و آنگفالین ها» ترشح کافی پیدا نمی کنند. نماز پر فضیلت شب با اثر درخشان و بی نظیری که در ایجاد بهداشت خواب و تنظیم آن دارد، در این مورد نقش به سزایی دارد و انسان را به سوی آرامش عضلانی ناشی از ترشح این مواد شیمیایی درون زا سوق می دهد.(روان پزشکی کاپلان ترجمه دکتر پورافکاری)
خواب انسان به هورمون «ملاتونین» بستگی دارد. «ملاتونین یکی از هورمون های بدن است که هورمون های دیگر را در بدن تنظیم می کند.» رشد و تنظیم سوخت و ساز بدن، تنظیم قند خون، واکنش در برابر ترس و… فعالیت هایی از بدن هستند که هورمون ها آنها راتنظیم می کنند. جالب توجه آن است که هورمون ملاتونین در پاسخ به تاریکی و فقط شب ها ترشح می شود و مقدار و درصد آن، هنگام شب ده برابر روز می باشد و به طور میانگین از حدود ساعت 9 شب شروع به ترشح نموده و تا نیمه شب ادامه می یابد.
«اسرار پزشکی نماز شب، ص 83 تا 90 با تلخیص.39 .
ماجرای حفظ قران باعنایت حضرت علی(ع)
مرحوم حضرت آيت الله العظمي بهجت مي فرمود: روزي مرحوم شيخ انصاري در اثناي درس ديد يکي از شاگردانش که همواره در درسش حاضر ميشد و مطالب را درک نميکرد، آن روز درس را ميفهمد و گاهي هم به ايشان اشکال ميکند، بعد از درس از کنار او گذشت و به او فرمود: «همان آقا که در گوش تو بسم الله خوانده، براي من تا آخر حمد تلاوت نموده است!» ايشان در بيان گوشه اي از عنايات اميرمومنان –عليهالسلام- ادامه داد:جواني ميگفت؛ حضرت امير(ع) چند کلمه در گوشم فرمود و من نميدانستم که چه ميفرمايد، ولي بعد ديدم که حافظ کل قرآن هستم!
کتاب در محضر حضرت آيت ا… العظمي بهجت - ص 17
سخن امام علی(ع)درباره روزگار بخل ورزی سرمایه داران
اميرالمومنين امام علي عليهالسلام فرمودند: مردم را روزگارى دشوار در پيش است که توانگر اموال خود را سخت نگهدارد، در صورتى که به بخل ورزى فرمان داده نشد. خداى سبحان فرمود: «بخشش ميان خود را فراموش نکنيد» بدان در آن روزگار، بلند مقام، و نيکان خوار گردند، و با درماندگان و ناچاران، خريد و فروش مىکنند در حالى که رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از معامله با درماندگان نهى فرموده.
متن حديث: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ يَعَضُّ الْمُوسِرُ فِيهِ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ وَ لَمْ يُؤْمَرْ بِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَکُمْ تَنْهَدُ فِيهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ الْأَخْيَارُ وَ يُبَايِعُ الْمُضْطَرُّونَ وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ بَيْعِ الْمُضْطَرِّينَ.
«نهج البلاغه، حکمت468»
تربیت فرزنددراندیشه حاج آقا مجتبی تهرانی
«تربيت همراه غضب، اصلاً تربيت نيست. چون آنچه که در باب تربيت نقش زيربنايي دارد و براي تأديب و تربيت ميخواهيم از او استفاده کنيم، حيا و پردهداري است. اگر بخواهي در آن حال که خشمگين هستي، فرزندت را تربيت کني، چون هنوز نتوانستي خودت را کنترل کني، ممکن است حرکتي از تو سربزند که اين موجب پردهدري شود. چون عصباني شدهاي، ممکن است يک دفعه يک حرکتي از تو سر بزند - اعم از گفتار و کردار- که موجب پردهدري و بيحيايي شود.» استاد اخلاق بود، نمونه اعلاي عمل بدانچه که گفته ميشود. عالمي بود، عامل. فقهي بود، پارسا. مرجعي بود، وارسته.
درسهاي اخلاقش در ميان طلاب و بازاريان و مردم عادي، طرفداران فراوان داشت؛ کساني که استاد را نمونه کامل عمل بدانچه که ميداند و ميگويد، ميدانستند. آيتالله مجتبي تهراني، مرجعي بود که بيش از مرجعيتش، درسهاي اخلاقش شناخته شده بود. استادي که در 13 دي ماه سال 1391، در سن 75سالگي، به جوار رحمت حق شتافت و مريدانش را براي هميشه سوگوار کرد. در سالروز رحلت اين استاد بزرگ اخلاق، نگاهي داريم بر گوشهاي از آموزههاي تربيتي ايشان در محيط خانه و خانواده، تا چراغ راهمان باشد و نقشه مسيرمان. تربيتِ دنباله وجودي استاد معتقدند: «فرزند، دنباله وجودي و به منزله ادامه وجود پدر و مادر است.» و بر همين اساس «بهترين چيزي که پدر براي فرزند به ارث ميگذارد، همان تربيت اوست.»؛ چراکه در اين ديدگاه «فرزند ادامه وجود تو است، بقاء تو به بقاي انسانيت و معنويت اوست. اگر او از بعد انسانياش تربيت شود، از نظر بعد معنوياتش تربيت شود، اين ادامه حيات انساني تو است، ادامه حيات معنوي تو است؛
لذا، نه اينکه همت را نگذار براي اداره مادي او. نه! بيشتر روي مسئله تربيتي تکيه داشته باش.» حاج آقا مجتبي اين بعد معنوي تربيت را چنان زيبا توصيف ميکنند که عمق اهميت آن را درک خواهي کرد: «تو اگر بيايي کار کني، بيشترين همّ خودت را بگذاري براي اينکه اينها از دوستان خدا بشوند، روي بعد معنوي اينها کار کني، پيوند اينها را با خدا محکم کني، اگر اين کار را بکني، اين را بدان خدا دوستانش را هيچوقت وانميگذارد، رهايشان نميکند. چقدر زيبا تفهيم ميکند.
چرا حضرت معصومه(س)به شهرقم سفرکردند؟
حضرت معصومه(س) در 23 ربيع الاول سال 201 هجري وارد ايران و شهر قم شدند، کارشناسان مرکز ملي پاسخگويي به سوالات ديني، به اين پرسش که « علت سفر حضرت معصومه(س) به ايران و شهر قم چه بوده است؟» پاسخ دادهاند. در پاسخ کارشناسان اين مرکز که آن را در اختيار رسانهها قرار داده، آمده است: «حضرت معصومه سلام الله عليها يکي از بانوان بافضيلت و باشخصيت خاندان اهل بيت عليهم السلام ميباشد محل تولد و رشد حضرت معصومه سلام الله عليها خانداني بود که او را با دريايي از علم و معرفت روبهرو ساخت. ولي بيش از 10 بهار از عمر شريفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسيد و دريايي از غم و اندوه بر قلب شريفش فرو ريخت که در اين ايام غم و تنهايي، تنها مايه تسلي او برادرش امام رضا عليه السّلام بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباري در خراسان وادار نمود. حضرت معصومه سلام الله عليها که بعد از پدرش تنها اميدش يعني برادرش را از خود دور ميديد بسيار آزرده خاطر و افسرده بود و نميتوانست دوري برادرش را تحمل کند تا اينکه بعد از يک سال به سوي ايران حرکت کرده اما اينکه علت سفر آن حضرت به ايران چه بوده دقيقاً مشخص نيست اما طبق اقوال و گزارشات موجود تاريخي علت سفر به ايران را اينگونه ميتوان بيان کرد.
1 . طبق برخي از گزارشات علت سفر حضرت معصومه سلام الله عليها به ايران جهت ديدار با برادر خودش بوده چون همانطور که اشاره شد حضرت معصومه بعد از شهادت پدر بزرگوارش علاقه و محبت و وابستگي خاصي به برادر خودش امام رضا عليه السّلام داشت و از محضر علمي و معنوي آن حضرت سود ميبرد حال که امام و برادرش را از خود دور ميديد نميتوانست اين دوري را تحمل بکند از اين رو تصميم گرفت براي زيارت برادرش از مدينه به مقصد خراسان حرکت بکند و در سال 201 هجري وارد ايران گرديد.1 2 .
آخرین جمله شیخ نمرچه بود؟
به نقل از پايگاه خبري «روزنامه الديار لبنان،» «لبيک يا حسين (ع)» آخرين جملهاي بود که آيت الله النمر روحاني مبارز عربستاني پيش از شهادت بيان کرد.
آيت الله النمر پيش از اجراي حکم اعدام، در آخرين جمله خود فرياد زد: «لبيک يا حسين (ع).» روزنامه الديار نوشت: پس از آنکه زندانبانان به شيخ نمر النمر اعلام کردند چند دقيقه ديگر اعدام خواهد شد، او از جايش بلند شد تا نماز بخواند و گفت: «لا اله الا الله.» زندانبانان سعودي، که ميخواستند حکم اعدام را به سرعت اجرا کنند، به شيخ النمر اجازه ندادند نمازش را تمام کند و او را با خود به محل اجراي حکم بردند. شيخ النمر پيش از اجراي حکم فرياد زد: «لبيک يا حسين (ع).» گفته مي شود، مقامات سعودي از تحويل دادن پيکر آيت الله النمر به خانوادهاش خودداري و او را بلافاصله دفن کردند.
علمی که مرحوم قاضی سفارش می کرد؟
آيت الله جوادي آملي در درس تفسيرشان فرمودند: سيدنا الاستاد مرحوم آقاي طباطبائي – رضوان الله تعالي عليه- ميفرمودند: «در تبري کسي بود که روي همين علوم عدد ميتوانست طرفي که مورد حاجت آدم است نه تنها او را بشناسد، بداند کجاست خانهاش کجاست، شماره تلفناش را ميتوانست استخراج کند!» يک چيزهايي است که ما دسترسي به آنها نداريم، وقتي دسترسي به آنها نداشتيم، نه توان اثبات داريم نه توان نفي.
مرحوم آقا سيد مهدي قاضي – پسر مرحوم آقاي قاضي بزرگ – رضوان الله عليها-، خودش از اهل علم حروف بود، نه عدد، که رشته ديگري، علم ديگري است؛ که الف چيست، باء چيست، دال چيست و جيم چيست؟ و امثال اينها. اين علم حروف، کاملا از علم عدد جداست. اينها دو رشته است، که ما از هر دوي آنها بيخبريم. ايشان در اين رشته دوم، من ميدانستم که مطلع است، ] آقاي سيد مهدي قاضي[ ميفرمود: «بارها مرحوم پدرم يعني مرحوم قاضي ميگفت: پسر، اين را رها کن، دنبال اين نرو. البته اين نه براي اين بود که علم حروف بيمعنا است، ميفرمود: «يک راه بهتري داريم». چون خود ايشان اينها را استخراج مي کرد، بعد ميگفت: وقتي ما عرضه ميکرديم، ميديديم پدرم پيشاپيش از نتيجهاش خبر ميدهد!»
کتاب اسوه عارفان - ص 40