بانفست مثل یک تاجرباش
همانند يک تاجر که از عامل خود درخواست غرامت مي کند، بايد از نفس غرامت گرفت؛ اين ارزيابي بايد بطور دقيق انجام گيرد، همانگونه که يک تاجر، نسبت به شريک خود، حتي از درهم و کمتر هم نمي گذرد، تا ضرري متوجه او نگردد. در ميان دانشمندان و فقهاي بزرگ و عاليقدر جهان اسلام، شهيد ثاني؛ زين الدين بن علي بن احمد عاملي، مقامي عالي و امتيازي مخصوص دارد. زيرا آن بزرگمرد از مقام رفيع علمي و شخصيت نافذ و مؤثر معنوي در حوزه علم و دين برخوردار بوده است. زين الدين بن علي بن احمد عاملي معروف به «شهيد ثاني» از بزرگترين و والاترين فقيهان و دانشمندان شيعه در سده دهم هجري است وي در سال 911 ق. در جنوب لبنان ديده به جهان گشود. پدر وي «نورالدين علي» مردي فاضل و از عالمان بافضيلت جبل عامل بود.
شهيد بيش از هفتاد کتاب و رساله در موضوعات گوناگون نوشته است که دو کتاب «شرح لمعه» و «مسالک» وي در فقه، «منية المريد» در اخلاق و تعليم و تربيت از جمله مهمترين آنهاست. اين عالم وارسته در گفتاري مبني بر محاسبه روزانه نفس و آثار آن بيان مي دارد:
بايد در پايان هر روز ساعتي قرار دهد و در آن ساعت، همه کارهاي روزانه نفس را ارزيابي نمود. شگفتا! بازرگان در دنيا، از ارزيابي شريک خود غفلت نکرده، در روز، يا ماه، يا سال کارهاي او را ارزيابي مي کنند که مبادا سودي، که نبود آن بهتر است و بود آن بي دوام و مايه گرفتاري، از دست برود. چگونه عاقل، وقتي را در روز براي ارزيابي کارهاي روزانه، که خوشبختي و بدبختي هميشگي او در گرو آن اعمال است، قرار ندهد. خداوند در اين زمينه مي فرمايد: اي مومنان، از خدا پروا گيريد و بنگريد که نفس شما براي فردايتان چه چيز فرستاده است.همچنين پيامبر خدا در همين زمينه مي فرمايد: پيش از آن که اعمالتان را ارزيابي کنند، خود آنها را ارزيابي کنيد . در اين باره آمده است که مردي نزد رسول خدا «ص» آمد و عرض کرد: اي فرستاده خدا، دستورالعملي عنايت فرماييد. حضرت پرسيدند: آيا آن راآويزه گوش مي کني ؟ عرض کرد: بلي. حضرت فرمود: وقتي که بر انجام کاري همت کردي، به فرجام آن بيندش، چنانچه رشد و کمال تو در آن است اقدام کن و اگر مايه گمراهي توست ترک کن .پيامبر (ص) در گفتار ديگر مي فرمايد: بر خردمنداست که اوقات روزانه خود را چهار بخش کند و در ساعتي اعمال روزانه اش را ارزيابي کند . چنانکه در محاسبه با شريک، بايد سرمايه، سود و زيان را ارزيابي و مشخص کرد تا سود از زبان معلوم گردد، همين سان بايد متوجه بود که سرمايه بنده، واجبات دين، سود آن مستحبات و خصايص نيک و زبان آن گناهان و زمان اين تجارت، گستره شب و روز و مدير آن نفس اماره است. در اين راه بايد نخست، واجبات را از او مطالبه کرد، چنانچه انجام داده است خداي را سپاس گفت و او را به انجام ديگر واجبات ترغيب کرد و اگر واجبي را از دست داده است، تدارک او را به انجام دادن قضاء آن واجب از او خواست، چنانچه واجبات را ناقص آورده است ، او را وادار کرد که جبران کند .اگر مرتکب گناه شده است، بايد او را عقاب کرد تا به ترميم و جبران و تدارک آن اقدام کند و همانند يک تاجر که از عامل خود درخواست غرامت مي کند، بايد از نفس غرامت گرفت. اين ارزيابي بايد بطور دقيق انجام گيرد، همانگونه که يک تاجر، نسبت به شريک خود، حتي از درهم و کمتر هم نمي گذرد، تا ضرري متوجه او نگردد، به طريق اولي بر سالک است که از مکرر و خدعه نفس مکار و حيله گر، خود را در امان ندانسته و بطور دقيق و بدون انعطاف و گذشت، کارهاي او را ارزيابي کند . سزاوار است، بر آنچه روز قيامت از او بازخواست مي کنند، پيش از رسوا شدن فرا ديد اهل عالم در آن روز، خود در خلوت از نفس بخواهد .او که از آشکار شدن عيوبش نزد دوستان و همسايگانش هراس دارد و بخاطر چشم مردم ترک اعمال ناشايسته مي کند، هراس از رسوايي روز قيامت که همه کارهاي انسان در معرض ديد همه اهل عالم اعم از پيامبران، امامان، ستمگران و پيروان آنها از اولين و آخرين و… قرار مي گيرد، سزاوارتر است . اين چنين نفس خود را ارزيابي کند و در تمام عمر نسبت به همه اعضاء باطني و ظاهري، اين روش را اعمال کند. درباره يکي از بزرگان، که همواره حسابگر خويش بوده، چنين حکايت شده است که در شصت سالگي، روزي اعمال خود را ارزيابي مي کرد. روزهاي زندگي اش را شمرد. دريافت که بيست و يک هزار و پانصد روز از عمر گذشته است. بناگاه فرياد زد و گفت: اي واي بر من. اگر روزي يک گناه از من سرزده باشد خداوند عالم را با بيست و يک هزار گناه، بايد ملاقات کنم. سپس ناله اي سر داد و بيهوش شد. وقتي به بالين او رفتند، دار فاني را وداع کرده بود . در اينجا شنيدند که گوينده اي ندا مي داد: خوشا بحال او، چه بسرعت به سوي بهشت پرواز کرد. آري، اين چنين بايد نفس را براي هر نفسي و نيز براي اعمال قلب و همه اعضاء بدن ، بازخواست کرد، زيرا اگر انسان نافرماني هاي خود را شناسايي و جبران نکند، دو فرشته موکل، گناهان او را ثبت مي کنند.
منابع: 1-قرآن کريم، سوره حشر، آيه 18؛ سوره مجادله، آيه 6. 2-ابن طاووس، محاسبة النفس: 13. 3-غزالي، احياء علوم دين، ج 4: 404، 406. 4-قمي، سفينة البحار، ج 1: 488-489. 5- جمعي از نويسندگان، دستور العملهاي عرفاني از علماي بزرگ اخلاق: 11-12.