يکي از مهمترين آموزههاي اخلاقي دين اسلام و از جمله اصول اخلاقى و عرفانى که عالمان اخلاق و عارفان به آن توجه ويژه داشتهاند، اصل «محاسبه» است. در حديثي از اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مي خوانيم: کسي که محاسبه نفس خويشتن کند، بر عيوب خويش واقف مي شود و از گناهانش با خبر مي گردد (و به دنبال آن) از گناه توبه مي کند، و عيوب را اصلاح مي نمايد. نيز اين امام همام بيان مي دارند: ما اَحَقَّ لِلاِنْسانِ اَنْ تکونَ لَهُ ساعةٌ لا يَشْغَلُهُ شاغِلٌ يُحاسِبُ فيها نَفْسَهُ، فَيَنْظُرَ فيما اَکْتَسَبَ لَها وَعَلَيْها فى لَيْلِها وَنَهارِها؛
چقدر خوب است که انسان ساعتى براى خود داشته باشد، که هيچ چيز او را به خود مشغول نسازد و در اين ساعت محاسبه خويش کند و ببيند چه کارى به سود خود و چه کارى به زيان خود در آن شب و در آن روز انجام داده است. بعضي از بزرگان علم اخلاق در توضيح حقيقت محاسبه، چنين گفته اند که مانند محاسبه با شريک است که درباره سرمايه و سود و زيان بينديشد، اگر سودي حاصل شده، سهم خود را از شريک بگيرد و تشکر کند و اگر خسراني حاصل گشته او را ضامن بشمرد و وادار به جبران در آينده کند. سرمايه مهم انسان يعني عمر که در اختيار نفس اوست نيز همين گونه است؛ سود آن کارهاي خير و خسران آن گناهان است و موسم تجارت تمام طول روز و شريک او در معامله، نفس اماره است. بر اين اساس انسان مي بايست نخست درباره فرائض مطالبه کند، اگر انجام يافته خدا را شکر گويد و خويشتن را به ادامه اين راه ترغيب کند و اگر فريضه اي از دست رفته، قضاي آن را مطالبه کند و اگر انجام يافته ولي بطوري ناقص بوده، وادار به جبران از طريق نوافل کند و اگر معصيتي مرتکب شده، او را باز خواست کند و جبران آن را بطلبد؛ درست همان گونه که تاجر با شريکش محاسبه مي کند، که حتي جزئي ترين امور و کمترين مبلغ را در حساب فرو گذاري نمي کند، تا در معامله مغبون نگردد.
در واقع کاري را که فرشتگان الهي در قيامت با او انجام مي دهند او در دنيا با خويشتن انجام دهد اما عيب کار اينجاست که انسان در حفظ و حساب معاصي سهل انگاري مي کند
ولي دو فرشته اي که مامور حفظ اعمال او هستند همه را ثبت و ضبط مي کنند و بالاتر از همه، خداوند همه را احصاء مي فرمايد؛ همان گونه که قرآن مي گويد: «خداوند حساب آنها را نگه داشته و آنان فراموشش کرده اند». در اين راستا حضرت محمد (ص) در گفتاري خطاب به ابوذر بيان مي دارند: اي ابوذر؛ پيش از آنکه به حساب تو برسند، خود به حسابت برس، که اين کار، حسابرسي تو را در فردا، آسان خواهد کرد و پيش از آنکه تو را وزن کنند، خودت را بيازماي و بسنج و براي آن عرضه بزرگ (در قيامت) آماده باش. روزي که به خداوند عرضه مي شوي و هيچ چيز نهان تو از خداوند پنهان نيست. اي ابوذر؛ اگر مي خواهي وارد بهشت شوي آرزوهايت را کوتاه کن و مرگ را نصب العين خويش قرار بده و از خداوند، به نحو شايسته شرم کن. شرم از خدا آن است که گورستان و گورها و پوسيدگي بدنها را فراموش نکني، شکم و اندرونش را حفظ کني، سر و انديشه هايش را حفظ کني. هرکسي که کرامت و بزرگواري آخرت را بخواهد، بايد زينتهاي دنيوي را رها کند. هرگاه چنين شدي، بحق، به (ولايت الله) رسيده اي.منابع: 1-صدوق، خصال: 253. 2-فيض کاشاني، محجة البيضاء، ج 8: 167. 3-محدث نوري، مستدرک الوسائل، ج 12: 153-154. 4-آمدي، غرر الحکم: 362. 5-محدثي، مواعظ حضرت رسول (ص) به ابوذر غفاري: 19.