عکس طبیعت
درروزتسخیرسفارت آمریکا آیت الله خامنه ای کجابود؟
آبان ماه 1358 مطابق با ماه ذي حجه، ماه حج تمتع بود. آيت الله خامنهاي پيش از آن به حج نرفته بود. همراه تعدادي از اعضاي شوراي انقلاب به حج رفتند. بنا شد سفرشان کوتاه باشد. (1)
ششم ذي حجه(پنجم آبان) به مکه رسيدند. ايرانيها بسيار دوست داشتند نواي انقلابشان به مسلمانان جهان برسد و حج را بهترين فرصت ميديدند. حسن روحاني، هادي غفاري و محمد منتظري روحانيون انقلابي پيشتر به مکه رفته بودند و در حال ساماندهي تظاهراتهايي براي رساندن پيام انقلاب بودند. روزي که آقاي خامنهاي و هاشمي رفسنجاني به مکه رسيدند تظاهرات ششم ذي حجه انجام شده بود. ايرانيها با پلاکادرهايي از شعارهاي انقلابي به زبان عربي و سردادن شعارهاي عربي تظاهرات کرده بودند. آنها در جلسهاي با حضور ميناچي (وزير ارشاد دولت موقت) آقايان خامنهاي و هاشمي برنامه گذشته را گفتند و برنامه آينده را توضيح دادند. آقاي خامنهاي و هاشمي موافق بودند اما ميناچي منتقد. (2)
ميناچي نميدانست دو سفر مهم ديگر در اين روزها پايان دولتي را که او وزير ارشادش بود رقم ميزند؛ سفر شاه به آمريکا و بازرگان به الجزايره. شاه براي درمان
بيماري به آمريکا رفت و هيئتي از دولت موقت به سرپرستي مهدي بازرگان و همراهي دکتر ابراهيم يزدي و مهندس چمران راهي الجزاير شدند تا در جشن استقلال
اين کشور شرکت کنند و در حاشيه مراسم با برژينسکي ديدار کردند. خبر رفتن شاه به آمريکا و ديدار بازرگان و برژينسکي، انقلابيون ايران را به شدت نگران کرد
دانشجوها در جستجوي راهي براي ناکامي طرحهاي آمريکايي با تسخير سفارت آنها بودند. در ماههاي گذشته آقاي خامنهاي در ميان روحانيون انقلابي بيشترين
ارتباط را با دانشجويان داشت؛ شنيده شده:«آنها زماني که تصميم به اشغال سفارت گرفتند، ابتدا ميخواستند با آيت الله سيدعلي خامنهاي که در آن زمان يکي از
نمايندگان رهبر و از مشاوران روحاني دفتر تحکيم وحدت بود، به صحبت نشسته و او را در جريان بگذارند اما به دليل اينکه ايشان در سفر حج بودند، سراغ موسوي
خوئينيها رفتند و از اينجا پيوند اين گروه جديد با يکي از اصليترين چهرههاي سياسي روحانيون چپگرا آغاز شد.» (3)
دانشجويان از اوايل آبان ماه 58 به طور مداوم و مستمر جلسات برنامه ريزي و طراحي جزئيات عمليات را تشکيل داده بودند. طرح اوليه اين بود که «ابتدا جمعي از دانشجويان داخل سفارت آمريکا شوند و کارکنان سفارت را به گروگان بگيرند و حدود 48 تا 72 ساعت در آنجا بمانند و بعد از آنکه صداي اعتراضشان به همه جا رسيد گروگان را آزاد و سفارت را ترک کنند. پيش بيني شد که حدود 400 تا 500 دانشجو براي اين کار بسيج شوند.»(4)
13 آبان 1358 در تهران دانشجويان با پرچم و شعار الله اکبر روبه روي سفارت آمريکا جمع شدند و مردم زيادي به آنها پيوستند و سفارت آمريکا را تسخير کردند. (5)
*بازگشت به تهران
آقاي خامنهاي و هاشمي در پشت بام هتل بودند که خبر را شنيدند. هاشمي رفسنجاني: «خبر تصرف سفارت آمريکا را شب هنگام در پشت بام محل اقامتمان، هنگامي که آماده خواب ميشديم، از راديو شنيديم. تعجب کرديم، زيرا انتظار چنين حادثهاي را نداشتيم. سياستمان هم اين نبود. حتي اوايل پيروزي انقلاب که گروههاي سياسي، شعارهاي خيلي تندي عليه آمريکا ميدادند، مسئولان کمک کردند آمريکاييهايي که در ايران بودند، بدون هر گونه آسيبي به کشورشان بازگردند و خيلي از آنها اموالشان را هم بردند.
يک بار هم که [در تاريخ 25 بهمن 1357]، گروهي مسلح به سفارت آمريکا حمله کردند و آنجا را به اشغال درآوردند، از طرف دولت موقت، نمايندهاي [ابراهيم يزدي]،
رفت و مسئله را حل و فصل کرد. بنابراين واضح بود که نه شوراي انقلاب و نه دولت موقت تمايلي به چنين اقداماتي نداشتند. تحليلمان اين بود که با توجه به مورد مشابه قبلي، اين مسئله نيز به سرعت حل و فصل خواهد شد. البته اين نظر چيزي از نگرانيهاي ما کم نکرد، زيرا با توجه به شناختي که از اوضاع و احوال کشور
داشتيم، ميدانستيم که پيامدهاي حادثه چندان هم قابل پيش بيني نيست. روزهاي بعد، روزهاي انتظار و نگراني بود،تا اينکه به تهران آمدم و در جريان جزئيات قرار گرفتم و مشخص شد که گروهي از دانشجويان معترض بدون اطلاع و هماهنگي با مسئولان به سفارت حمله کردهاند و آن را به اشغال خود درآوردهاند. اکنون ما در مقابل يک عمل انجام شدهاي قرار گرفته بوديم که امام نيز بعد از رويت اسناد و مدارک دخالتهاي آمريکا در اوضاع داخلي ايران، آن را تاييد کرده بودند و طي
سخناني فرموده بودند آن مرکزي هم که جوانان ما رفتند گرفتند- آن طور که اطلاع دادند- مرکز جاسوسي و مرکز توطئه بوده است. آمريکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه [باشدو] پايگاهي هم اينجا براي توطئه درست کنند و ملت ما و … »
وقتي به تهران رسيدند و به تعبير کارتر اشغال کنندگان سفارت يک شبه به قهرمانان ملي بدل شده بودند. آيت الله خميني از آنان ستايش کرد و هيچ مقام دولتي حاضر نبود با آنها برخورد کند. (6)
*مذاکره با امام دربارهي گروگانها
از آن پس مسئلهي گروگانها از مهمترين مسائل کشور بود و آيت الله خامنهاي يادش هست:« من و آقاي هاشمي و يک نفر ديگر -که نميخواهم اسم بياورم- از تهران به قم خدمت امام رفتيم تا بپرسيم بالاخره اين جاسوسان را چه کار کنيم؛ بمانند، يا نگهشان نداريم؛ به خصوص که در دولت موقت هم جنجال عجيبي بود که ما اينها را چه کار کنيم!
وقتي که خدمت امام رسيديم و دوستان وضعيت را شرح دادند و گفتند مثلاً راديوها اينطور ميگويند؛ امريکا اينطور ميگويد؛ مسئولان دولتي اينطور ميگويند؛ ايشان تأملي کردند و سپس با طرح يک سؤال واقعي پرسيدند: «از امريکا ميترسيد؟»؛ گفتيم نه؛ گفتند پس نگهشان داريد!
بله، آدم احساس ميکرد که اين مرد خودش از اين شُکوه ظاهري و مادي و اين اقتدار و امپراتوري مجهز به همه چيز، حقيقتاً ترسي ندارد. نترسيدن او و به چيزي نگرفتن اقتدار مادي دشمن، ناشي از اقتدار شخصي و هوشمندانۀ او بود. نترسيدن هوشمندانه، غير از نترسيدن ابلهانه و خوابآلوده است؛ مثلاً يک بچه هم از يک آدم قوي يا يک حيوان خطرناک نميترسد؛ اما آدم قوي هم نميترسد؛ منتها انسانها و مجموعهها در قوّت خودشان دچار اشتباه ميشوند و قوّتهايي رانمی بینند. (7)
*پي نوشت:
1- احمد رشيدي/ عبور از شط شب/ خاطرات علي محمد بشارتي جهرمي/ مرکز اسناد انقلاب اسلامي/ چاپ اول / بهار 1383/ ص 285
2-خاطرات حسن روحاني/ ص 620 و 621
3- حسين سليمي/ کالبد شکافي ذهنيت اصلاح گرايان/ ص 12
4-يحيي فوزي/ تحولات سياسي اجتماعي بعد از انقلاب اسلامي/ ج اول/ ص 564 و 565
5- معصومه ابتکار / تسخير؛ اولين روايت مکتوب از درون سفارت تسخير شده آمريکا در تهران/ اطلاعات/ چاپ دوم/ 1387/ ص 82
6-جيمي کارتر/ ايران در خاطرات کارتر/ ابراهيم ايران نژاد، طيبه غفاري/ مرکز اسناد انقلاب اسلامي/ چاپ اول/ 1390/ ص 54
7-آيت الله سيد علي خامنهاي/سخنراني در ديدار با اعضاي دبير مجمع تشخيص مصلحت/ 1387/1/28
برگرفته ازسایت مشرق
راهکارهای ترویج فرهنگ حجاب
*رفع اشکالات قانونی در نحوه تولید، توزیع و عرضه پوشاک داخلی و خارجی؛
*تهیه فیلم های سینمایی در مورد تاریخچه کشف حجاب در ایران و بررسی تاریخی علل و عوامل آن، به ویژه قیام مردم مشهد در سال 1314 علیه کشف حجاب رضا خانی؛
*کنترل اماکن تجاری عمومی شامل فروشگاه ها، مجتمع های تجاری و آرایشگاه ها از نظر پوشش و بد حجابی؛
*به تصویر کشیدن زنان تحصیل کرده، ممتاز و متعهد و با حجاب در فیلم ها و مجموعه های هنری و پرهیز از نشان دادن آن ها در نقش ها و شخصیت های عامه و کم سواد و نیز به تصویر کشیدن چهره بانوان محجبه کشورهای خارجی در زمینه های مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی از طریق برنامه های تلویزیون و تهیه فیلم از زندگی آنها؛
*اهتمام بیشتر به برخورد قانونی و در عین حال محترمانه با هنجارشکنان *-گسترش فرهنگ عمومی امر به معروف و نهی از منکرِ گفتاری در مورد رعایت پوشش مناسب در اماکن عمومی؛
*برخورد قانونی با مانکن ها، زنان بد سابقه، باندهای فساد و فحشا، محافل و پارتی های ضد اخلاق؛
*فراهم کردن عرصه های مناسب برای خودنمایی مشروع و ابراز زیبایی ها و شایستگی های ظاهری در زنان و دختران در فضاهای خانوادگی، مهمانی های دوستانه از طریق فرهنگ سازی و…؛
پاسخ آیت الله بهجت به یک شبهه
مرحوم حضرت آيت الله العظمي بهجت مي فرمود: سوال: چرا خداوند متعال افراد بسياري را آفريد که مستحق آتش جهنم گردند؟
جواب: در حديث قدسي آمده است: «کنت کنزا مخفيا فاحببت أن أُعرف، فخلقتُ الخلقَ لکي أُعرَف»(1)؛ (من گنج نهان بودم، خواستم که شناخته شوم، لذا مخلوقات را آفريدم تا شناخته شوم.) خداوند عدهاي را برگزيد و در جوار خود، اهل انس و هم نشين و مظهر اسما و صفات خود قرار داد، که هر کدام از آنها در يک کفّه ترازو و بقيه مردم در کفه ديگر هستند. اگر ارزش افراد با ترازو سنجيده شود، ارزش يک مومن کاملا ز هزاران افراد غير مومن برتر و سنگينتر خواهد بود. در روايت آمده است: «اگر يک امام و يک ماموم در جهان وجود داشته باشد، غرض از خلقت حاصل است.»
1-بحار الانوار، ج84، ص 198 و 344.
کتاب در محضر حضرت آيت ا…. العظمي بهجت – ص 51
چرادرنمازدوبارسجده می کنیم؟
شخصي از حضرت علي(ع) سوال کرد: چرا ما دوبار سجده مي کنيم؟ خوب همين طور که يک بار رکوع مي کنيم يکبار هم سجده کنيم. البته مي دانيد که سجده يک خضوع بالاتر و خشوع بيشتري از رکوع است. چون سجده اين است که انسان آن عزيزترين عضوش را به علامت عبوديت روي پست ترين چيز يعني خاک مي گذارد، جبين بر خاک مي سايد، اين طور در مقابل پروردگار اظهار کوچکي مي کند. گفت: چرا ما در هر رکعت دوبار سجده مي کنيم، چه خصوصيتي در خاک است؟
امير المومنين(ع) اين آيه را خواند: «منها خلقناکم و فيها نعيدکم و منها نخرجکم تاره اخري»(طه / ۵۷) اول که سر بر سجده مي گذاري و بر مي داري يعني منها خلقناکم همه ي ما از خاک آفريده شده ايم، تمام اين پيکر ما ريشه اش خاک است، هرچه هستيم از خاک به وجود آمده ايم، دو مرتبه سرت را بر خاک بگذار، يادت بيايد که مي ميري و باز به خاک بر مي گردي، دوباره سرت را از خاک بردار و يادت بيفتد که يکبار ديگر از همين خاک محشور و مبعوث خواهي شد. ۱
پي نوشت: ۱ - گفتارهاي معنوي، ص۹۳-۹۴. ۲ - طهارت روح، ص۱۷۵-۱۷۶.
حکمت وفضیلت تسبیحات حضرت زهرا(س)چیست؟
تسبيحات حضرت زهرا(عليهاالسلام) از آثار و برکات بسيارى برخوردار است که از جمله آنها نجات يافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بينش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى ديگر يکى از مهمترين مسائلى که همه انسان ها را آگاه يا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه هايشان را در جهت وصول به آن پىريزى مىکنند، مسئلهى رسيدن به سعادت و گريز از شقاوت است.
امام صادق(عليهالسلام) در اين رابطه مى فرمايد: «يا ابا هارون، انا نامر صبياننا بتسبيح فاطمه عليهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم يلزمه عبد فشقى»(1)؛ اى ابا هارون! ما بچه هاى خود را همانطور که به نماز امر مى کنيم به تسبيحات حضرت فاطمه(عليهاالسلام) نيز امر مى کنيم. تو نيز بر آن مداومت کن، زيرا هرگز به شقاوت نيفتاده است بندهاي که بر آن مداومت نموده است. امام صادق(عليهالسلام) در اين رابطه مى فرمايد: اى ابا هارون! ما بچه هاى خود را همانطور که به نماز امر مى کنيم به تسبيحات حضرت فاطمه(عليهاالسلام) نيز امر مىکنيم. تو نيز بر آن مداومت کن، زيرا هرگز به شقاوت نيفتاده است بندهاي که بر آن مداومت نموده است.
و نيز از اين حديث شريف استفاده مىشود که شايسته است والدين محترم، تسبيحات حضرت زهرا (عليهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعليم کنند، باشد که مشمول اين حديث گردند. امام باقر(عليهالسلام) مىفرمايد: هر کس تسبيحات حضرت فاطمه(عليهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى گيرد، و آن تسبيح به زبان صد تا است، و در ميزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شيطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى نمايد.
از امام صادق(عليهالسلام) روايت است که وقتي انسان در جاى خواب خود مى خوابد، فرشتهي بزرگوارى و شيطان سرکشي به سوى او مى آيند، پس فرشته به او مىگويد: روز خود را به خير ختم کن و شب را با خير افتتاح کن، و شيطان مىگويد: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبيحات حضرت زهرا( عليهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شيطان را ميراند و از او دور مىکند، و او را تا هنگام بيدارى محافظت مىکند، پس باز شيطان مىآيد و او را امر به گناه مىکند و ملک او را به خير امر مىکند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبيح آن حضرت را گفت آن فرشته، شيطان را از او دور مىکند و حقتعالى عبادت تمام آن شب را در نامهى عملش مىنويسد.(3)
بنا بر روايت امام صادق(عليهالسلام)، تسبيحات حضرت زهرا(عليهاالسلام) از جمله ى ذکر کثيرى است که خداوند در قرآن کريم ياد فرموده است: «تسبيح فاطمة الزهراء عليهاالسلام من الذکر الکثير الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثيرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است: «من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من ذکر الله کثيرا کتبت له برائتان؛ برائة من النار و برائة من النفاق»(4)؛ هر کس ذکر خداى عزوجل را بسيار کند خداوند او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسيار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: يکى برائت از آتش جهنم، و ديگرى برائت از نفاق و دورويى. لذا تسبيحات صديقهى طاهره اگر با شرائطش انجام پذيرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى گردد.
پينوشت ها: 1ـ فروع کافى، کتاب الصلاه، ص 343، ح 13.
2ـ وسائل الشيعه، ج 4، ص 1023، ح 3.
3ـ شيطان دشمن ديرينهى انسان، محمد نصيرى، ص 136.
4ـ اصول کافى، ج 2، ص 499، ح 3.
آیاارواح واجنه میتوانند به انسان حمله کنند؟
براي پاسخ به اين سئوال که آيا ارواح و اجنه توانايي حمله به انسان و آزار و اذيت او را دارند، بايد چند نکته را توضيح دهيم:
1. چيستي جن و روح: جن در لغت به معناى پوشيدگى و پنهانى است. اين واژه در موارد متعددي در قرآن ذکر شده است و سورهاى به همين نام در قرآن وجود دارد که در آن برخي از ويژگيهاي اين موجود پنهان، بيان شده است. برطبق آياتي از ديگر سورههاي قرآن اين موجود همانند انسان مادى بوده و از آتش [1] و يا آميخته اى از آتش [2] آفريده شده است. و موجودى است با شعور و اراده که به اقتضاى طبيعتش از حواس بشر پوشيده است و در شرايط عادى، قابل درک حسى نيست. او مانند انسان، مکلف است [3] و در آخرت برانگيخته مىشود. و در اين جهان مى تواند مطيع يا عاصى، مؤمن يا مشرک باشد. [4] و مؤمنين آنها در خدمت ائمه(ع) بوده و انسانهاي مؤمن و شيعه را برادر خود مي خوانند. [5]
فلسفه بالابردن دستان هنگام دعا چیست؟
سرّ اين که در هنگام دعا دو دست را به طرف آسمان بلند مى کنيم چيست؟با اين که خداوند در همه جا و در هر طرف مى باشد.
پاسخ :
محمّد بن الحسن از محمّد بن الحسن الصفّار، از محمّد بن عيسى، از محمّد بن عيسى، از قاسم بن يحيى، از جدّش حسن بن راشد، از ابو بصير از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل کرده که آن جناب فرمودند: پدرم از پدرش از پدران گرامش عليهم السّلام نقل کرده اند که اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمودند: هر گاه يکى از شما نمازش تمام شد دو دستش را به طرف آسمان بلند کند و دعا نمايد.
ابن سبا عرض کرد: يا امير المؤمنين آيا خدا در همه مکان ها نيست؟ امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند: آرى. عرضه داشت: پس چرا دست ها را به طرف آسمان بلند کنيم؟ حضرت فرمودند: مگر اين آيه را نخواندهاى؟ وَ فِي السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ (روزى شما با همه وعده ها که به شما داده اند در آسمان مى باشد)
پس روزى را طلب نمى کنند مگر از مکان و جايگاه روزى و آنچه حق تعالى وعده اش را داده است آسمان مى باشد.
منبع: ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1380ش.
وادی یابس در روایات آخرالزمان کجاست؟
وادي يابس به معناي بيابان خشک و بيآب و علف است. اين نام به طور خاص اشاره به سرزميني واقع در منطقه حوران، نزديک اذرعات (درعا) در مرز سوريه و اردن دارد و نيز منطقه سنگلاخي است که از سنگهاي آنجا، سنگ آسياب ميسازند.(1) نام اين سرزمين بارها در روايات مربوط به حوادث آخرالزمان، به ويژه موضوع خروج سفياني آمده است.
سفياني همانطور که از نامش پيداست از نوادگان ابوسفيان و فرزند هندجگرخوار است. او شورش کرده و مدّت 9 ماه جنگ و خونريزي شديدي به وجود ميآورد. پيامبر اکرم(ص) در رواياتي، از جمله روايت زير، تمامي جنبش سفياني را به طور خلاصه شرح ميدهد و محلّ خروج او را نيز “وادي يابس” بيان ميکنند.
از حذيفه روايت شده است: “پيامبر(ص) از فتنهاي که بين مشرق و مغرب واقع خواهد شد ياد نمود و فرمود، در حالي که آنها گرفتار فتنه هستند، ناگهان سفياني از وادي يابس (بيابان خشک) بر آنها خروج کند، تا آنکه در دمشق فرود آيد. آنگاه دو لشکر را به سوي مشرق و مدينه روانه کند تا به زمين بابل از شهر نفرين شده (بغداد) برسد. او بيش از سه هزار نفر را بکشد و بالغ بر يکصد زن را به زور تصاحب کند و سيصد نفر از اولاد فلان عبّاس را به هلاکت رساند، آنگاه به کوفه هجوم آورده، اطراف آن را ويران سازد.
سپس از آنجا خارج شده به سوي شام حرکت کند. در اين هنگام لشکري با پرچم هدايت از آن منطقه به پا خيزد و با لشکر سفياني رو در رو گردد و آنها را چنان تار و مار کند که يک نفر هم که خبر مرگ بقيه را ببرد باقي نماند و آنچه از اسيرها و غنيمتها در دست آنهاست باز پس گيرند. امّا لشکر روم وارد مدينه شده و سه شبانه روز به غارت و چپاول آنجا پردازند، آنگاه به سوي مکّه روانه گردند تا به بيابان رسند.
خداوند در اين هنگام جبرئيل را به سوي آنها فرستد و فرمايد: «اي جبرئيل برو آنها را نابود کن»، پس جبرئيل ضربهاي به آن زمين زند که آنها را در خود فرو برد. هيچ يک از آنها نجات نيابد مگر دو نفر از قبيله جهينه".(2) همچنين در نسخه خطي ابن حماد از امام کاظم(ع) نقل شده که فرمودند: “سفياني از فرزندان خالد، پسر ابوسفيان مردي با سر درشت و چهرهاي آبلهگون، در چشمش نقطهاي سفيد پيداست، او از سمت دمشق که «دره خشک» ناميده ميشود، با هفت نفر که يکي از آنها درفشي آماده اهتزاز با خود دارد، خروج ميکند."(3)
پينوشتها: 1- تونهاي، مجتبي، موعودنامه: فرهنگ الفبايي مهدويت، ص 751.
2- بحارالانوار، ج 52، ص 75.
3- نسخة خطي ابن حماد، ص 75 به نقل از کوراني، علي، عصر ظهور.
چراگناه غیبت اززنابیشتراست؟
بهترين پاسخ براي اين سوال را رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بيان فرموده اند. در موضوع غيبت، روايتي از پيامبراسلام(ص) نقل شده که در اين روايت رسول خدا (ص) وصايايي را به ابوذر مي فرمايند که از اين وصايا اين جمله معروف است:
« يَا أَبَاذَر إِيَّاکَ وَ الْغِيبَةَ فَإِنَّ الْغِيبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا؛ از غيبت دوري کن. چون غيبت از زنا سخت تر است» . اما در ادامه حضرت در بيان علت سخت تر بودن غيبت به نسبت زنا برآمده و فرمودند: «لِأَنَّ الرَّجُلَ يَزْنِي فَيَتُوبُ إِلَى اللَّهِ فَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الْغِيبَةُ لَا تُغْفَرُ حَتَّى يَغْفِرَهَا صَاحِبُهَا» يعني علت سخت تر بودن اين است که شخص زناکار مي تواند توبه کند و خداوند متعال توبه او را قبول نمايد. اما در غيبت تا زماني که شخص غيبت شونده ،از غيبت کننده راضي نشود و وي را نبخشد، قابل بخشش نيست».
با توجه به متن روايت، آشکار مي گردد که بحث از جهت بيش تر يا کم تر بودن گناه غيبت به نسبت زنا نيست بلکه بحث در باره سخت تر بودن پذيرش توبه غيبت کننده، نسبت به زنا کننده است.
برگرفته ازتبیان