«تربيت همراه غضب، اصلاً تربيت نيست. چون آنچه که در باب تربيت نقش زيربنايي دارد و براي تأديب و تربيت ميخواهيم از او استفاده کنيم، حيا و پردهداري است. اگر بخواهي در آن حال که خشمگين هستي، فرزندت را تربيت کني، چون هنوز نتوانستي خودت را کنترل کني، ممکن است حرکتي از تو سربزند که اين موجب پردهدري شود. چون عصباني شدهاي، ممکن است يک دفعه يک حرکتي از تو سر بزند - اعم از گفتار و کردار- که موجب پردهدري و بيحيايي شود.» استاد اخلاق بود، نمونه اعلاي عمل بدانچه که گفته ميشود. عالمي بود، عامل. فقهي بود، پارسا. مرجعي بود، وارسته.
درسهاي اخلاقش در ميان طلاب و بازاريان و مردم عادي، طرفداران فراوان داشت؛ کساني که استاد را نمونه کامل عمل بدانچه که ميداند و ميگويد، ميدانستند. آيتالله مجتبي تهراني، مرجعي بود که بيش از مرجعيتش، درسهاي اخلاقش شناخته شده بود. استادي که در 13 دي ماه سال 1391، در سن 75سالگي، به جوار رحمت حق شتافت و مريدانش را براي هميشه سوگوار کرد. در سالروز رحلت اين استاد بزرگ اخلاق، نگاهي داريم بر گوشهاي از آموزههاي تربيتي ايشان در محيط خانه و خانواده، تا چراغ راهمان باشد و نقشه مسيرمان. تربيتِ دنباله وجودي استاد معتقدند: «فرزند، دنباله وجودي و به منزله ادامه وجود پدر و مادر است.» و بر همين اساس «بهترين چيزي که پدر براي فرزند به ارث ميگذارد، همان تربيت اوست.»؛ چراکه در اين ديدگاه «فرزند ادامه وجود تو است، بقاء تو به بقاي انسانيت و معنويت اوست. اگر او از بعد انسانياش تربيت شود، از نظر بعد معنوياتش تربيت شود، اين ادامه حيات انساني تو است، ادامه حيات معنوي تو است؛
لذا، نه اينکه همت را نگذار براي اداره مادي او. نه! بيشتر روي مسئله تربيتي تکيه داشته باش.» حاج آقا مجتبي اين بعد معنوي تربيت را چنان زيبا توصيف ميکنند که عمق اهميت آن را درک خواهي کرد: «تو اگر بيايي کار کني، بيشترين همّ خودت را بگذاري براي اينکه اينها از دوستان خدا بشوند، روي بعد معنوي اينها کار کني، پيوند اينها را با خدا محکم کني، اگر اين کار را بکني، اين را بدان خدا دوستانش را هيچوقت وانميگذارد، رهايشان نميکند. چقدر زيبا تفهيم ميکند.