دیدگاه اندیشمندان غیرمسلمان درباره حضرت علی(ع)
جرج جرداق، نويسنده و اديب معروف مسيحي ميگويد: «نهجالبلاغه» بياني رساتر از هر بياني است که تا انسان و انديشه انساني وجود دارد، با ذوق هنري و ادبي انسان، پيوند ناگسستني خواهد داشت. او در کتاب بسيار ارزشمند «امام علي (ع)، صداي عدالت انساني» پس از آنکه قهرمانيهاي امام را با قلم تواناي خويش توصيف و شمّهاي از فضايل او را بازگو ميکند، در خطاب به روزگار ميگويد: «آه! اي دنيا! چه ميشد اگر قواي خود را جمع ميکردي و توانت را براي بار ديگر در يک جا متمرکز ميکردي و در هر عصر و زمان يک نفر مانند علي (ع) را که در عقل، خرد، منطق، بيان، حماسه و شجاعت با او همپايه بود، براي بشريت به ارمغان ميآوردي!»
ميخائيل نعيمه، نويسندۀ مسيحي ميگويد: البته قهرمانيهاي علي (ع) فقط منحصر به ميدان کارزار نيست، بلکه او در روشنانديشي، پاکي وجدان، شيوايي بيان، عمق و کمال انسانيت، شور و حرارت ايمان، بلندي همت و فکر، ياوري و هواداري از رنجديدهها و ستمکشيدهها در قبال جفاکاران و ستمپيشگان، فروتني در مقابل حق هر کجا که تجلي کند نيز قهرمان بوده و به هر اندازه که از زمان آن بگذرد، هميشه پناهگاه پرمايهاي است که امروز و هر روز ديگري که شوق ما براي پيريزي اجتماع و زندگي سعادتمندانه زياد ميشود، بسوي آن رو ميکنيم.
در واقع بر مورخ و نويسندهاي به هر اندازه که با هوش و با شخصيت و نکتهسنج و نابغه هم باشد، امکان ندارد که حتي در هزار صفحه بتواند تصوير کاملي از علي (ع) نشان دهد و براي شما مجسم سازد و بتواند رويدادهاي مهمي را که در دوران آن به وقوع پيوسته، به نحو شايستهاي روشن سازد، پس آنچه را که علي (ع) دربارۀ آن فکر و دقت کرده و آنچه که اين شخصيت بزرگ عربي بين خود و خداي خود گفته و عمل کرده، از اموري است که هرگز هيچ گوشي آن را نشنيده و هيچ چشمي آن را نديده، البته آن خيلي بيشتر از آن است که با دستش نمودار و يا با قلم و زبانش آشکار کرده است.
ميتوان علي (ع) را بزرگتر از همه آنها شناخت.هانري کربن، محقق و شرقشناس فرانسوي ميگويد: «نهجالبلاغه» از مهمترين سرچشمههايي است که متفکران شيعه پيوسته از آن سيراب شدهاند. بعد از قرآن و احاديث پيامبر اسلام (ص)، نهجالبلاغه در درجۀ نخست اهميت قرار دارد و تفکر فلسفي شيعه به آن وابسته است. امين نخله، يکي از صاحبنظران مسيحيت ، در جواب شخصي که از او درخواست کرده بود که صد کلمه از نهجالبلاغه را براي او انتخاب کند، ميگويد: به خدا قسم نميتوانم. چگونه از ميان صدها کلمه گهربار، صد کلمه آن را انتخاب کنم؟ من از انتخاب يک کلمه آن هم عاجز هستم، زيرا اين کار درست به اين ميماند که دانۀ ياقوتي را از کنار دانههاي ديگر بردارم.
ايلياپا وليج، مورخ و خاورشناس روسي، در کتاب «اسلام در ايران»، شخصيت اميرالمؤمنين (ع) را اينگونه تفسير ميکند: «علي (ع)، پروردۀ محمد (ص) و عميقاً به وي و امر اسلام وفادار بود. علي (ع) تا سرحد شور و عشق پايبند دين بود، صادق و راستکار زيست و در امور اخلاقي همواره خردهگير بود، هم سلحشور بود و هم شاعر و همه صفات لازمۀ اولياءالله در وجودش جمع شده بود».
بارون کاراديفو ميگويد: علي (ع) همچون قهرمان شکستناپذير دوشادوش پيامبر پيکار کرد و معجزاتي نشان داد، پيامبر به او مهر ورزيد و اطميناني عميق به وي داشت تا آنجا که يک روز در حاليکه به وي اشاره ميکرد، چنين گفت: هر کس را من سرور و آقايم، تو نيز سرور و آقا هستي. علي (ع) قهرماني رزمنده و شهسواري پاکنهاد و پاکباز و امامي شهيد بود که روحي بس عميق و آرام داشت که در ژرفاي آن، اسرار خدائي نهفته بود.
لامنس، کشيش بلژيکي ميگويد: براي عظمت علي (ع) همين بس که تمام اخبار و تواريخ علمي اسلامي از او سرچشمه ميگيرد. او حافظه و قوۀ شگفتانگيزي داشت. علماي اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علي مستند دارند، زيرا گفتار او حجيت قطعي داشت، او باب مدينه علم بود و با روح کلي پيوستگي تام داشت.
منبع:تسنیم