حکم غسل ووضوی کسی که ناخن کاشته چیست؟
در موضوع کاشت ناخن با توجه به اينکه در حال حاضر ، برداشتن ناخن به راحتي امکان پذير است ، مسئله جبيره منتفي است ، لذا افرادي که اقدام به اين کار کرده اند بايد ناخن ها را ولو با صرف هزينه اي ، برداشته و به صورت معمول وضو و غسل را به جا اورند . در پرسشي که در دو حالت از مراجع بزرگوار نسبت به اين سوال انجام شده پاسخ هاي ذيل دريافت گرديد:
س : چنانچه کسي ناخن بکارد حکم غسل و وضوي او چيست ؟
پاسخ : -اگر برداشتن ان ممکن باشد بايد اين مانع را برطرف کرده و غسل و و ضوي خود را به طور معمول انجام دهد . ( همه مراجع )
- اگر برداشتن ان ممکن نباشد يا بقدري مشقت داردکه نمي شود تحمل کرد : 1- بايد به دستور جبيره عمل نمايد . (ايات عظام : امام - رهبري - بهجت - مکارم شيرازي - نوري همداني - فاضل لنکراني - مظاهري )
2- بنا بر احتياط واجب بين وضو يا غسل جبيره اي و تيمم جمع نمايد . ( ايت الله و حيد خراساني )
3- بايد به دستور جبيره عمل کند و بنا بر احتياط واجب تيمم هم بنمايد ( ايات عظام : صافي گلپايگاني - گلپايگاني )
4- بايد بين تيمم و وضوي جبيره جمع نمايد ، ( زيرا مانع موجود در اعضاء تيمم مي باشد ) ( ايات عظام : سيستاني - خويي - نوري همداني )
5- با توجه به اينکه مانع در اعضاي تيمم است وظيفه مکلف وضوي جبيره است . ( ايت الله تبريزي )
توصیه امام حسین(ع)به ثروتمندان
امام حسين عليه السلام درحديثي خطاب به افراد توانگرفرمودند: نياز مردم به شما از نعمت هاي خدا است.
الامام الحسين عليه السلام:« إنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَيکم مِن نِعَمِ اللّه عَلَيکم فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ» امام حسين عليه السلام فرمودند: نياز مردم به شما از نعمت هاي خدا بر شما است؛ از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد.
منبع : بحارجلد74/ص205
نقطه آغازخرابی یک مومن کجاست؟
حجت الاسلام پناهيان گفت: آغاز يک انحراف و بدبختي براي يک ملت اين است که وعده هاي الهي را واقعي نبيند، آغاز بدبختي يک انسان اين است که واقعبين شود اما فقط واقعيتهاي سطحي را ببيند. متن زير سخنراني حجت الاسلام پناهيان در هيئت شهداي گمنام است. امشب ميخواهم يک راز ديگري را با شما در ميان بگذارم.
آن راز چيست؟ نقطۀ آغاز خرابي يک آدم مومن کجاست؟
خيلي ها که در نقطه آغاز خرابي هستند، فکر نميکنند در حال خراب شدن هستند، اتفاقاً حس ميکنند خيلي آدمهاي خوبي هستند. واقعش هم اين است که هنوز خراب نشدهاند ولي در آستانۀ خراب شدن هستند. يک مؤمن که در حال فاسد شدن است و ايمانش دارد ميگندد، دقيقاً از کدام نقطه شروع شده است؟ يک گناه درشت؟ نه نه اين طوري نيست. آن لحظۀ خرابي، «واقعبيني» مصطلح است! در کنار صحبت از خدا، کمي هم ميگويد: آدم بايد واقعبين باشد. زاويه گرفتن شروع شد. آغاز انحراف يک انسان اين هست که واقعبين شود، ولي خدا را از واقعياتش حذف کند، و به عنوان يک واقعيت نبيند. خب داري خراب ميشوي، وگرنه خدا خودش يک واقعيت است ديگر! لشکر خدا و وعدههاي الهي هم واقعي است.
اگر منافقين ادعاي واقعبيني دارند، ما هم واقعبين هستيم،اما همۀ واقعيت! آغاز يک انحراف و بدبختي براي يک ملت اين است که وعده هاي الهي را واقعي نبيند. (وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُورا؛ احزاب/12) آغاز بدبختي يک انسان اين است که واقعبين شود اما فقط واقعيتهاي سطحي را ببيند، فقط واقعيتهاي منفي را ببيند، فقط واقعيت هاي کوچک را ببيند، ولي واقعيتهاي بسيار بزرگتر و بسيار اثرگذارتر را نبيند! اگر 27 ميليون آدم در اربعين به بيابان بريزد به طرف اباعبدالله حرکت کند، صفرهايش را يادشان ميرود، اما اگر بگويند 27 هزار نفر در شهري داد ميزنند که ما موسيقي آزاد ميخواهيم، 27 هزار نفر را براي خودش قدرت ميبيند، ولي 27 ميليون نفر را اصلا نميبيند. بهش ميگويي: بيا بنشين حساب کن، امام حسين(ع) خيلي بيشتر طرفدار دارد، اينجا هزينه کن؛ نميفهمد. واقعيتهاي بسيار بزرگ را نميبيند! قرآن به اينها ميگويد: صُمٌ بُکمٌ عُمي؛ کر و کور و گنگ. اصلاً نميشود با او حرف زد، چون واقعيتهاي بزرگ را نميبيند. دوستان هر کسي نفس و روح خودشان را بپايد و مطالعه کند، ببيند در حال خراب شدن هستند يا نيستند؟
چرازن نمی تواند امام جماعت شود؟
يکي از سوالات مطرح در خصوص احکام نماز جماعت اينکه چرا زن نمي تواند امام جماعت شود؟
بعضى از مراجع تقليد به طور کلى امام جماعت شدن زن را بنابر احتياط واجب، جايز نمى دانند اکثر مراجع تقليد امامت زن را براى زنان ديگر جايز مى دانند.
در صورت برپايى نماز جماعت توسط خانم، بايد هر يک از افراد به فتواى مرجع تقليد خود عمل کند، يعنى اگر مرجع تقليد يک خانم، اجازه داده، مىتواند پشت سر امام جماعت زن نماز بخواند. بنابراين زن مي تواند امام جماعت زنان شود ولي نمي تواند براي مردان امامت کند علت و فلسفه آن براي ما مشخص نيست ولي مي توان حدس زد که اگر زن امام شود به طور طبيعي اندام زنانه در جلوي مردان و شنيدن صداي زنان تحريک کننده است و نماز را که ذکر و ياد خداوند و خلوت نمودن با او و مبارزه با وسوسه شيطان است، از حقيقت خود منحرف مي کند و اين با روح عبادت و پرستش الهي سازگار نيست .
فلسفه حلال وحرام بودن غذاها
خداوند تبارک و تعالي هيچ خوردني و نوشيدني را حلال نکرده مگر آن که در آن منفعت و مصلحت بوده است و هيچ خوردني و نوشيدني را حرام نکرده مگر آن که در آن زيان و نابودي و فساد بوده است دين مبين اسلام علاوه بر توجه ويژه به مسائل معنوي رهنمودهاي فراواني در رابطه با تغذيه دارد که نشانگر تاثير تغذيه صحيح و اسلامي بر سلامت جسم و روح است. هرچند حتي هنوز هم حکمت برخي از دستورات اسلامي براي دانشمندان کشف نشده ولي اين به معناي بي دليل بودن آنها نيست. زيرا در ساير موارد بعد از سالها ثابت شده که دستورات اسلامي پرده از چه نکات علمي اي برداشته اند که بشر بعد از پيشرفت تنها به بخشي از آن دست يافته است. نخستين و مهمترين رهنمود اسلام درباره مواد غذايي مصرفي اين است که “حلال” باشند. لذا در آيه ۱۱۹ از سوره انعام مي خوانيم: «وَ مَا لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ کَثِيرًا لَّيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ.» «چرا از آنچه نام خدا بر آن ياد شده نمي خوريد و خدا چيزهايي را که بر شما حرام شده به تفصيل بيان کرده است، مگر آنگاه که ناچار گرديد. بسياري بي هيچ دانشي ديگران را گمراه پندارهاي خود کنند؛ هر آينه پروردگار تو به متجاوزان از حد داناتر است.» *** سه نکته:
* شبهه اي که منحرفين ترويج مي کردند
گروهى با شبهه افکنى و مقايسه ميان حيوان ذبح شده و مرده، مردم را به انحراف کشيده و مى گفتند: چرا حيوانى را که ما مى کشيم حلال است و آنچه را خدا مى کشد، حرام؟ اين آيه ضمن هوشيار نمودن مردم، پاسخ آنان را نيز مى دهد.
شرایط نامزدهای انتخاباتی ازدیدگاه آیت الله بهجت
در پي سؤالات مکرر افراد گوناگون از آيتالله بهجت قدسسره درباره انتخابات، متن زير در زمان حيات معظمله براي تبيين شرايط نامزدهاي انتخاباتي از سوي ايشان صادر شد: بسماللهالرحمنالرحيم. الحمد لله رب العالمين والصلاة علي سيد الانبياء محمد وآله السادة الاوصياء الطاهرين. و بعد، چنانکه مکرراً از شرکت در انتخابات سؤال شده، در جواب آنها، آنچه اظهار شده است، بيان ميشود: اينجانب، جهاتِ سلبيه و اثباتیه را متعرض ميشوم. کساني که بنا دارند در رأي دادن و يا انتخاب شدن، شرکت نمايند، بايد متذکر باشند که کساني حقّ انتخاب شدن و امينِ مردمِ با ايمان در مورد دين و دنيا بودن را دارند، که از رجالِ با عقلِ کاملِ کافي و ايمان کامل از شيعه اثنيعشريه و با علم به مسائل شرعيه در شخصيات و اجتماعيات و با شجاعت باشند؛ و از آنهايي باشند که در اظهارات و تروک، «لا يخافون في الله لومة لائم» باشند؛ و از رشوهها و تخويفات و نحو آنها دور باشند.
نظر نکنند که تا به حال چه بود؛ بلکه نظر نمايند که از حال چه بايد بشود و چه بايد نشود. و بايد پرهيزکار و خداترس باشند، اراده خداي تعالي را بر همه چيز ترجيح بدهند. اگر فاقد بعض صفات باشند، اهل ائتمان۶ نيستند، و رأي دادن براي فاقدها بياثر است، بلکه جايز هم نيست؛ مشکوک هم، متروک است.تفحص هم، بايد کامل باشد و بدون مداخله دوستي و دشمني در امور نفسانيه باشد. در حالِ رأي دادن و گرفتن، خداي عظيم را ناظر به تمام خصوصياتِ همه بدانند. کساني هم که واجِد خصوصيات مذکوره باشند ـ که جايز باشد رأي دادن و گرفتن درباره آنها ـ واجب ميشود با توانايي، اگر بدانند يا احتمال بدهند که فاقدِ بعضِ آنها، رأي خواهند گرفت اگر فاقد بعض صفات باشند، اهل ائتمان نيستند، و رأي دادن براي فاقدها بياثر است، بلکه جايز هم نيست؛ مشکوک هم، متروک است. ملاحظه نماييد دُوَل کفر را [که] چگونه انتخاب مينمايند و انتخاب ميشوند، و چه کساني انتخاب ميشوند، و از چه راههايي انتخاب ميشوند، و چه آرائي در مجلسهاي خودشان اظهار ميکنند، و دولتهاي آنها چه عملياتي بر طبق قانون مملکت و برخلاف قانون عقل و دين ـ حتي اديان منسوخۀ آنها ـ انجام ميدهند که فساد و اِفساد آنها بر همه عقلاي دنيا آشکار است؛ [و] مخالفت نماييد با چگونگي کارهاي آنها و چگونگي وسائل و اسباب و مسبّبات آنها، که مطابقت با هيچ دينِ اصلدار و هيچ قانونِ عقلپسند، ندارند. عصمکم الله و ايّانا من الزلات کلّها بمحمد و آله الطاهرين، صلوات الله عليهم اجمعين والسلام عليکم ورحمة الله و برکاته.
بهسوي محبوب، ص139
تواضع امام خمینی(ره)
شيخ مجتبي حاج آخوند کرمانشاهي مي گويد: «در اوايل طلبگي که تازه به لباس روحانيت ملبّس شده بودم، روزي قصد زيارت امام خميني کردم. ديدم جلوتر از من، يکي از شخصيت هاي مهمّ مملکتي دستگاه حکم طاغوتي به قصد ملاقات با امام، وارد بر امام شد. امام با حالت عادي با وي برخورد کرد و جلوي پاي او بلند نشد و من در حالي که اين عمل امام را نظاره گر بودم، به محضرشان رفتم. ديدم امام با کمال تواضع جلوي پاي بنده بلند شد و دستي بر سرم کشيد و اظهار محبت و شفقت کرد. در آنجا، آن چنان صحبت امام در دلم نشست که مرا تا ابد شيفته خود نمود؛ چه اينکه من را که طلبه اي بيش نبودم، بر بالاترين مقام هاي دنيوي ترجيح داد.» اين عشق و علاقه حاج آخوند به امام باعث شده بود که او را سربازي فداکار و تابع محض ايشان قرار دهد. او بارها مي گفت: «من در تمام ابعاد در امام فاني بودم.»
نیکوکارانی که مانع عذاب الهی هستند..
پيامبر اکرم حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و اله فرمودند: با مردم منصفانه رفتار کن و خيرخواه و مهربان آنان باش؛ زيرا اگر چنين بودى و خداوند بر مردم آباديى که تو در آن به سر مىبرى خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرو فرستد،به تو نگاه مىکند و به خاطر تو به آنان رحم مىکند. خداى متعال مى فرمايد و پروردگارتو هرگز بر آن نبوده که شهرهايى را که مردمش درستکارند، به ستمى هلاک کند.
متن حديث: اَنـْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ انْصَحِ الأُْمَّةَ وَ اَرْحَمْهُمْ فَاِذا کُنْتَ کَذلِکَ وَغَضِبَ اللّه ُ عَلى أَهْلِ بَلْدَةٍ اَنـْتَ فيها وَ اَرادَ اَنْ يُنْزِلَ عَلَيْهِمُ الْعَذابَ نَظَرَ اِلَيْکَ فَرَحِمَهُمْبِکَ يَقولُ اللّه ُ تَعالى: وَ ما کانَ رَبُّکَ لِيُهْلِکَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحونَ؛
«مکارم الاخلاق، ص 457»
خطاهای سیاسی آل سعود
سياستگذاران، مجريان و سياستسازان سعودي ترديدي نکنند که اين خون [شهيد آيتالله نمر] دامنشان را خواهد گرفت و پدرشان را در ميآورد. خداي متعال از خون بيگناه نميگذرد. رهبر انقلاب (۱۳۹۴/۱۰/۱۳)
سياستهاي داخلي و منطقهاي آلسعود اگرچه همواره مورد انتقاد دولتها و نهادهاي بينالمللي قرار گرفته است، اما بعد از فوت ملک عبدالله، و به دست گرفتن ارکان پادشاهي اين کشور توسط ملک سلمان، سرعت و شتاب خطاهاي سياسي آنها نيز بيشتر شده است. به نظر ميرسد مهمترين عوامل بروز خطاهاي پي در پي سياسي، رقابتهاي دروني خاندان سعودي بر سر قدرت، بيتجربگي و بلندپروازيهاي جاهلانهي دولتمردان جديد آن است. اين خطاها را حداقل در دو سطح داخلي و منطقهاي ميتوان مورد بررسي قرار داد:
سطح داخلي
رهبران جديد سعودي تمايل زيادي دارند که خود را بهعنوان رهبر جهان اسلام به ساير کشورها معرفي کنند و براي نيل به اين مهم، از هيچ اقدامي فروگذار نيستند. همين موضوع سبب شده است تا با چالشهاي داخلي و منطقهاي زيادي روبهرو شوند که اين چالشها بهدليل احساس تهديد امنيتي و هويتي در ماههاي اخير به اوج خود رسيده است. هيچگونه اعتراضي را تحمل نميکنند و هرگونه اعتراضي را تهديد امنيتي برميشمرند.
بازخوانی حضور رهبرانقلاب در منزل شهید مصطفی احمدی روشن
سرم را تکيه داده بودم به شيشهي ماشيني که از لابهلاي اتومبيلهاي توي خيابان به سرعت ميرفت تا به موقع برسيم خانهي مصطفي؛ به موقع يعني زودتر از رهبر انقلاب. مصطفي سر جمع ۷ ماه و ۷ روز بزرگتر از من بود و پسرش هم تقريباً همسن دخترم. فکر کردم به اينکه اگر اتفاقي – مثلاً تصادف- برايم پيش بيايد حال خانوادهام چطور خواهد شد؛ پدر، مادر، همسر، دخترم، برادرها و بقيه. از روي محبت، هيچ دلم نخواست که تصورشان بکنم؛ ولي چند دقيقهي بعد قرار بود برسم به خانهي جواني همريش و همسنوسال خودم که اتفاقي برايش افتاده و حال خانوادهاش را تصوير کنم. خانوادهاي که ديگر او را نخواهند ديد. ماشين در ترافيک سنگين از بيت رهبري در انتهاي فلسطين آمده بود تا اول پاسداران و در خيابان گل نبي و ترافيکش – همانجا که ماشين مصطفي را منفجر کردند- سر از شيشهي ماشين برداشتم. فکر کردم اگر به لطف رانندگي! رانندهمان همين الان نميريم بالاخره گريزي هم از تقدير هميشگي و همگاني حضرت حق نداريم. يک لحظه فکر اينکه آدمي مثل مصطفي چقدر ميتواند خوشبخت و خوشعاقبت باشد، از جا پراندم. اين ماجرا زاويهي ديد صحيح ميخواهد. از اين زاويه همهاش شور است و حماسه. وقتي ماشينمان -به لطف خدا البته- رسيد به نزديک خانهي مصطفي ديگر حالگرفتگي مسير را نداشتم. فکر کردم نبايد دلسوز خانوادهاش باشم بل بايد غبطهخور خودش بشوم. حاشيه زياد رفتم، خانواده خانه نبودند! دانشگاه شريف مراسمي در چيذر و سر مزار مصطفي گرفته بود و همهي خانوادهاش آنجا بودند. رهبر انقلاب اول رفتهاند خانه شهيد رضايينژاد و بعدش ميآيند اينجا. يک تيم هم رفته چيذر و دارد توي گوش خانوادهي آنها ميخواند که يک مسئولي در راه منزل شماست! يک چيزي در مايههاي رئيس بنياد شهيد يا سرداري از سپاه. و معلوم است خانواده مقاومت ميکنند که: خوب بگوييد آنها هم بيايند اينجا سرمزار. تيمي که رفته بود چيذر بالاخره موفق ميشود و معلوم نيست با چه ترفندي راضيشان ميکند به آمدن.
بالاخره آنها آمدند و ما هم رفتيم بالا. خانهي شهيد يک آپارتمان حدود ۸۰ متري و دو اتاقه بود و ساده. دو تا کامپيوتر روي ميزي بزرگ در سالن خانه و دو عکس از رهبر به ديوارها و خانه پر از خانمهاي چادري جوان و مسن و دو مرد ميانسال –باجناق و برادرزن- و دو مرد مو سپيد کرده؛ مادر و همسر و خواهرها و خانواده همسر شهيد و البته عليرضا پسر مصطفي که هاج و واج مانده بود از حضور ما در خانهشان. اينقدر ميفهميد که خبر مهمي هست که همه جمع هستند و اينقدر بزرگ بود که بداند در چنين موقعيتي پدرش هم بايد باشد براي پذيرايي و مهمانداري! وکلافه از همين موضوع ميپرسيد: پس بابا کي مياد؟