سبک زندگی اسلامی درتوصیه های رضوی
نامهاي از امام رضا (ع) به عبدالعظيم حسني (ع) روايت از عبدالعظيم عن ابي الحسن الرضا(ع) قال: يا عبدالعظيم أبلغ عني اوليائي السلام و قل لهم أن يجعلوا للشيطان علي أنفسهم سبيلا و مرهم بالصدق في الحديث و أداء الأمانه و مرهم بالسکوت و ترک الجدال فيما لا يعنيهم… اي عبدالعظيم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو: در دلهاي خويش براي شيطان راهي نگشاييد و آنان را به راستگويي در گفتار و اداي امانت و سکوت و ترک درگيري و جدال در کارهاي بيهوده و بيفايده فراخوان و به صله رحم و رفت و آمد با يکديگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که اين کار باعث تقرب به من است. دوستان ما نبايد خود را به دشمني با يکديگر مشغول کنند. من با خود عهد کردهام هر کس مرتکب اينگونه امور شود و به يکي از دوستانم و رهروانم خشم کند از خدا بخواهم که او را به سختترين کيفر دنيوي مجازات کند و در آخرت نيز از زيانکاران خواهد بود. به دوستان ما توجه ده که خدا نيکوکاران آنان را مورد بخشايش خويش قرار داده و بدکاران آنان را جز آنهايي که به او شرک ورزند يا يکي از دوستان ما را برنجانند يا در دل نسبت به آنان کينه بپرورند، به درستي که خداوند مورد عفو قرار نخواهد داد جز اينکه از نيت خود بازگردند و اما، اگر همچنان باقي باشند، خداوند روح ايمان را براي هميشه از دل آنان خارج ساخته و از ولايت من نيز بيرون خواهد برد و از ولايت ما اهل بيت نيز بيبهره خواهند بود. من از آن به خدا پناه ميبرم. (شيخ مفيد، کتاب الاختصاص، ص 247)
حضرت عبدالعظيم حسني (ع) اين پيام را از امام رضا(ع) به ما رسانده است که نکات دقيق و بسيار مهمي در آن به کار رفته است؛ برخي از آن موارد را به اختصار يادآوري ميکنيم؛ اول اينکه ما بايستي خود را از دوستداران امام رضا(ع) بدانيم و شرايط اين دوستي را در حد معرفت به جا آوريم و اما اينکه چه نکاتي مورد نظر امام(ع) بوده؟
الف) “لايجعلوا للشيطان علي انفسهم سبيلا. در دلهاي خويش براي شيطان راهي نگشاييد.” در اينجا يک مطلب اين است که شيطان باعث گناه ميشود، گناه به معناي نافرماني از حق؛ اين ممکن است و بسيار ممکن است که براي هر کسي پيش آيد و بلافاصله توبه کند ولي تاخير در توبه و ماندگاري نافرماني در دل و اينکه براي انسان عادت شود و در دل خانه کند، آن خطرناک است و وقتي در قلب بنشيند و سکونت کند، خارج کردن آن سخت است و خدا در آن قلب حضور پيدا نميکند. ميفرمايد: “القلب حرم الله فلاتسکن في حرم الله غيرالله ـ قلب حرم خداست، پس در حرم خدا غير خدا را سکونت ندهيد.” (جامع الاخبار، شيخ صدوق)
اگر خداي ناکرده شيطان در قلب راه پيدا کند ، در آنجا لانه ميکند و عامل بسياري از وسوسهها ميشود. يادآوري امام رضا (ع) به همين منظور است. امام سجاد (ع) در صحيفه سجاديه، دعاي هفدهم اشارات بسيار زيبا و اثربخشي در اين زمينه دارند. “اللهم انا نعوذبک من نزغات الشيطان الرجيم و کيده و مکابده و من الثقه بامانيه و مواعيده و غروره و مطائده ـ اي خداي من! ما بندگان، به حضرتت پناه ميبريم از وساوس و فساد شيطان رجيم و مکر و حيلتهاي او و از آنکه مبادا به آرزوهاي باطل و وعدههاي دروغش و غرور و دامهاي صيدش اعتماد کرده و مطمئن شويم. در چند فراز بعد اينچنين ميفرمايد: “اللهم لاتجعل له في قلوبنا مدخلا و لا توطن له فيما لدينا منزلاً ـ اي خدا! راهي براي او به خانه دلهاي ما قرار مده و به او در آنچه نزد ماست وطن و منزلگاه مده."امام سجاد(ع) ضمن پناه بردن به خدا از شر وسوسهها و مکر و حيلتهاي شيطان و اينکه ما را اميدوار به آرزوهاي باطل و دروغ بنمايد، اشارهاي هم به تسلط شيطان بر قلوب دارد که خدايا! کمک کن به ما که قلب ما منزل شيطان نشود که اگر ورود پيدا کند، خود را مخفي ميکند و به موقع ضربات خود را وارد مي کند و وسوسه در دل ايجاد مينمايد و ما را غافل از ياد خدا ميکند؛ “اللهم و اَشرب قلوبنا انکار حمله و الطف لنا في نقض حيله. اي خداي من! قلوب ما را مملو از انکار و دشمني با عمل او گردان و در نقض و ويران کردن اساس مکر و حيلتش بر ما لطف و ياري کن.” (دعاي 17 سجاديه)ولذا آقا امام رضا(ع) با دقت و آگاهي به اين مطلب به حضرت عبدالعظيم الحسني (ع) اين مهم را در نامه خود تذکر ميدهد و در راس تذکرات ايشان است؛ چون قلب تنها سرمايهاي است که در قيامت در محضر الهي به کار ميآيد و آن هم قلبي سليم. “ولا تخر في يوم يبعثون يوم لاينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم ـ و روزي که مردم برانگيخته ميشوند مرا خوار مگردان، روزي که نه مال سودي ميدهد و نه فرزندان، مگر کسي که دلي پاک و سالم به پيشگاه خدا بياورد. (سوره شعرا، آيات 87 تا 89) قلب سليم ايجاد نميشود مگر با دوري از گناه و پوشيدن لباس تقوا و پرهيزکاري. امام علي بن موسي الرضا در ادامه به مواردي براي ايجاد قلب سالم و خالي از فريب شيطان اشاره ميفرمايد: ب) و امرهم بالصدق في الحديث ـ آنان را به راستگويي در گفتار فراخوان.” در اين زمينه قرآن سخني با اهل ايمان دارد؛ “يا ايهاالذين آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقين ـ اي کساني که ايمان آوردهايد، از خدا بترسيد و قرين راستگويان باشيد.” (توبه،آيه 119) اين آيه اشارهاي به مقام صادقين دارد. به کساني که ايمان آوردهاند تذکر ميدهد که بعد از ايمان زباني و ايمان قلبي، ايمان را از قلب بر رفتار و اعمالتان جاري سازيد، تقوا پيشه کنيد که همان عمل صالح است. (ايمان موقعي وارد قلب ميشود که دل را مهياي ورود شيطان نکنيم که امام (ع) در تذکر اوليه به آن اشاره و سفارش فرمودند.) با پوشيدن لباس تقوا ميتوان همگام با صادقين بود. پس مقام صدق ارزشي نيکو دارد و در کنار صالحين و شهدا مطرح شده است و لذا يکي از صفات دوستداران امام معصوم(ع) بايستي صدق در گفتار باشد و خداوند پاداش راستگويان را چنين ميدهد: “هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم لهم جنات تجري من تحتهاالانهار خالدين فيها ابدا رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلک الفوز العظيم ـ امروز روزي است که راستگويي راستگويان سودشان ميدهد، براي ايشان است باغهاي بهشتي که زير آن نهرها روان است و آنان در آن باغها براي هميشه به سر ميبرند، خداوند از آنان خشنود شده و آنان هم از خداوند خشنود شدهاند و اين است رستگاري بزرگ. (مائده ،آيه119) ج) و اداء الامانه و آنان را به اداي امانت فراخوان: قال رسول الله صلي الله عليه و آله: “لا ايمان لمن لا امانه له ـ ايمان ندارد آن کسي که امانتدار نيست.” (مستدرک، ج 14، ص 6)
در اين حديث شريف يکي از شرايط ايمان، امانتداري معرفي شده است و لذا کسي که امانتدار نيست ايمانش در حد ايمان زباني است و ايمان به قلب و رفتار او (تقوا) جاري نشده است. قرآن درباره امانتداري مي فرمايد: “ان الله يامرکم ان تودوا الامانات الي اهلها ـ همانا خداوند به شما فرمان ميدهد که سپردهها را به صاحبانش پس دهيد.” (نساء، آيه58) و در سوره مومنون در صفات مومن ميفرمايد: “والذين هم لاماناته و عهدهم راعون ـ و آنهايند که امانت و عهد خود را رعايت ميکنند.” (مومنون،آيه 8) و اينها از صفات فرد مومن است در کنار بسياري از صفات نيکوي ديگر، ولي آيا حد امانت همين است يا اينکه امانت بزرگتري را امام مد نظر دارند و آن ولايت است که بزرگترين نعمت الهي است و خداوند با اعلام آن توسط رسول خود ميفرمايد: “اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا ـ امروز دين شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دين اسلام را براي شما پسنديدم.” (مائده،آيه 3) مفسران بزرگ شيعه و اهل سنت بر آنند که اين آيه بعد از آيه “ابلاغ” نازل شده است. “يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک و من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته ـ اي پيامبر ! آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکني رسالت او را انجام ندادهاي.” (مائده،آيه 67) و اين است بار سنگين امانت که خداوند به انسان داده و نعمت را تمام کرده است و در آيهاي ديگر به آن اشاره فرموده است؛ “انا عرضنا الامانه علي السماوات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و أشفقن مي منها و حملتها الانسان انه کان ظلوما جهولا ـ ما آن امانت را بر آسمانها و زمين و کوهها عرضه کرديم، پس آنها از تحمل آن امتناع کردند و ترسيدند و انسان آن را حمل کرد، چون انسان ستمپيشه و جاهل بود.” (احزاب، آيه 72) و اين امانت است که امام در کنار ساير امانات ديگر به آن اشاره دارد و اگر اين امانت حفظ شود و در قلوب ما درست بنشيند همه رفتار ما را تحت شعاع خود قرار ميدهد و قلب سليم توليد ميکند و باعث نجات و کمال انسان است و ما را در رديف انسانهاي کامل قرار ميدهد؛ آنگاه ما هم ميشويم امين الله. پس بايد به اين تذکر امام (ع) به عبدالعظيم الحسني (ع) با دقت بيشتري نگاه کرد و اهل تدبر خود پيگيري آن را بر عهده گيرند و اين سخن در اينجا نميگنجد. “يا ايها الذين آمنوا لاتخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتکم و انتم تعلمون ـ اي کساني که ايمان آوردهايد خيانت نکنيد به خدا و رسول و پرهيز از اينکه خيانت کنيد نسبت به امانتهاي خود با اينکه ميدانيد.” (انفال،آيه 27) چه چيزي در کنار خيانت به خدا و رسول قرار گرفته است؟ کدام امانت؟ بالاترين امانت که همان ولايت است. همان که ميفرمايد “يا ايها الذين آمنوا اطيعواالله و اطيعواالرسول و اولي الامر منکم ـ اي کساني که ايمان آوردهايد خدا را اطاعت کنيد و رسول و کارداران خود را ـ که خدا و رسول علامت و معيار ولايت آنان را معين کرده ـ فرمان ببريد.” (نساء،آيه 59) بايد تجزيه و تحليل کرد که اطاعت از چه کساني در کنار خدا و رسول خدا قرار ميگيرد؟ آيا غير از معصومين (ع) ميتواند باشد؟ پس اين امانت الهي، ولايت علي(ع) و اولاد اوست و بعد از رسول اکرم(ص) چگونه امانتداري کردند و ما چگونه امانتداري ميکنيم؟ ما مسئوليم. امام رضا(ع) اين تذکر را يادآوري ميکند. اين امانت که حفظ شود همه چيز اصلاح ميشود. پس اين مهم نيست که عبادات ظاهري من چگونه است، آثار عبادات در وجود من اهميت دارد. امام صادق(ع) : “لاتنظروا الي طول رکوع الرجل و سجوده و لکن انظروا الي صدق حديثه و اداء امانته ـ نگاه نکنيد به طول رکوع اين فرد و سجودش، شايد اين عمل براي او عادت شده است، اگر ترک کند به وحشت ميافتد (پس چه کنيم؟ معيار فضيلت و انسانيت چيست؟) وليکن نظر کنيد به راستگويي او، آيا راستگوست؟
آيا اگر امانتي به او سپرده شده به شما برميگرداند؟ خيانت در امانت نميکند؟” (کافي، ج 2، باب صدق و اداء امانت)پس اين است معيار فضيلت؛ امانتداري، راستگويي که دو سفارش امام رضا(ع) از سفارشاتشان همين بود؛ “بالصديق في الحديث و اداء الامانته". د) وامرهم بالسکوت و ترک الجدال … و آنان را فراخوان به سکوت و ترک درگيري و جدال در کارهاي بيهوده و بيفايده…” (آيت الله حاج سيد حسين فاطمي پنج درس اخلاقي را در اين شعر گفته؛ صمت و جوع و شهر و عزلت و ذکر به دوام، ناتمامان جهان را کند اين پنج تمام)آلودگي به گناه مانند لباس و پوشش آدمي را دربرميگيرد بهخصوص گناهاني مانند غيبت، تهمت، زخم زبان زدن و… گناهاني که از ناحيه زبان صورت ميگيرد، اينها حفاظي ميشوند که نميگذارند الطاف الهي به فرد برسد. لذا وارد درياي معرفت، حرم امام رضا(ع) و حرمهاي ديگر ميشود ولي چون آلوده به گناه هست و پوششي براي او شده چيزي نميشنود، خيري به او نميرسد، در درياي معرفت است ولي خيس که نميشود هيچ، نم و رطوبتي هم او را نميگيرد. پس در هر کجا که هستي براي اينکه آگاهي و معرفت الهي بر تو نازل شود بايد سکوت کني، هيچ نگويي و اگر سخن باطل و بيهوده گفته ميشود و تو نميتواني جهت را تغيير دهي از محل خارج شوي. نه اينکه هيچ نگفت، بلکه بايد گفت ولي حرف بيهوده نزد، حتي شوخي هم بکنيم ولي درس عبرت باشد نه اينکه دل کسي يا گروهي و قومي آزرده شود. صمت يعني سکوت از باطل. پيامبر(ص) سخن ميگفت، ولي حرفي که باعث هدايت و نجات ديگران از تاريکي و سياهي و ظلمت بود، شوخي که باعث نجات شود بايد بگويي، اگر نگويي معصيت کردهاي حال اگر عکس اين عمل شود و زبان به گناه بازشود عامل درگيري و جدال ميشود، آنهم درگيري در کارهاي بيهوده. امام رضا(ع) به اين سفارش فرمودند که دوري کنيد از حرف بيهوده. باعث درگيري و جدايي در خانواده و اقوام و دوستان ميشود که شده است. از صفات مومنين است که از سخن بيهوده دوري کنند؛ “والذين هم عن اللغو معرضون ـ و آنهايند که از لغو روي گردانند.” (مومنون،آِيه 3) و در آيات ديگر: “و اذا سمعوا اللغو عرضه لعنه … و چون سخن بيهوده ميشنوند از آن روي گردانند.” (قصص،آِيه 55) و در بهشت نيز پاداش اينها همين است؛ “لايسمعون فيها لغواً ولا تاثيما ـ در بهشت نه سخن بيهوده ميشنوند و نه تهمت گناه” (واقعه،آيه 25) و لذا بايد به اين سفارشات دقت کرد و به حرم مطهر امام رضا(ع) و سيد الکريم حضرت عبدالعظيم الحسني با استغفار و توبه واقعي وارد شويم تا از درياي معرفت آنان بهره بگيريم. انشاءالله.