راه کسب اخلاص واقعی
ترديدي نيست اخلاص از بزرگترين دستورات ديني است و اخلاص در عبادت از واجبترين واجبات ديني شمرده ميشود.و آن عبارت است از تصفيه عمل از هرگونه شائبه است. و به تعبيري عبارت است از اينکه انسان ذات خود و صفات ذاتي خود (اخلاق) و اعمال ذاتي خود و همه کارهاي خود را به گونهاي قرار دهد که همه آنها براي خداوند سبحان باشد.
يکي از زيباترين ميزان براي اخلاص در عبادت در کلام اميرمؤمنان (ع) بيان شده که فرمود: «ما عبدتک خوفا من نارک و لا رغبه في جنتک بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک» يعني تو را از ترس آتش و يا جذبه نعمتهاي بهشتي عبادت نميکنم، بلکه چون تو را سزاوار پرستش يافتهام، لذا عبادت ميکنم.علامه طباطبايي ذيل اين سخن، تحليل زيبايي دارد و گفته است: خداوند به يکي از سه طريق عبادت ميشود: خوف، اميد، عشق و محبت. طبيعت مردم در انتخاب اين سه روش متفاوت هستند، چون عدهاي از مردم خوف بر آنها غلبه دارد، زيرا وقتي درباره وعدههاي الهي که درباره ستمکاران و کساني که مرتکب معصيت و گناه شده اند؛ فکر و انديشه مينمايد، دچار وحشت ميشود و از ترس عذاب خداوند، به عبادت و پرستش خداوند روي ميآورد.
همچنين گروه ديگر براي ميل به لذت ها و نعمت هاي بهشتي عبادت مي کنند.اما عبادت خداوند براساس عشق و محبت، خالصترين نوع عبادتهاست و اخلاص در عبادت را تنها از طريق محبت ميتوان به دست آورد.لذا در حديثي از امام صادق(ع) رسيده که فرمود: «هل الدين الّا الحبّ» آيا دينداري غير از محبت است. و در حديث ديگر آمده: «اني اعبده حبا له و هذا مقام مکنون لايمسه الّا المطهرون» يعني من از آن جهت خدا را عبادت ميکنم که او را دوست دارم و اين مقام (عبادت بر اساس محبت) مقامي است پوشيده که جز پاکان کسي ديگر به آن نميرسد. بنابراين بهترين راه بلکه تنها راه کسب اخلاص واقعي در عبادت، بلکه در هر کاري آن است که عبادت و هر کار مثبتي بر اساس انگيزه و محبت الهي صورت گيرد. پس اين نوع پرستش، در واقع يک نوع عشق و محبت واقعي و الهي است و هرگاه عبادت از روي عشق و محبت باشد، عبادت خالصانه خواهد بود. چون چنين عبادتي در قيد و اسارت هواي بهشت و يا ترس از دوزخ نيست، بلکه عبادت آزادانه است.در اين رابطه زيباتر و دلانگيزتر و آموزندهتر و پرجاذبهتر از هر کلامي، سخن حضرت امام خميني (ره) است که ميفرمايد: «اي بيچاره بيخبر از معارف الهي که جز اداره شهوت و غضب خود، چيزي ديگر نميفهمي، تو مقدس مواظب به ذکر، و ورد و مستحبات و واجبات وتارک مکروهات و محرمات و متخلق به اخلاق حسنه، در ترازوي انصاف بگذار کارهايي را که ميکني، آيا از براي رسيدن به شهوات نفساني و نشستن بر تختهاي زمردين و همآغوش شدن با لعبهاي شوخ و شنگ بهشتي و پوشيدن لباسهاي حرير و استبرق و سکني کردن در قصرهاي نيکو منظر و رسيدن به آرزوي نفساني، آيا اين ها را که تمام براي خودخواهي است، به خدا نسبت داد و پرستش حق دانست؟ شما با عملهاي که براي مزد کار ميکند چه فرقي داريد؟… ميگوييد نماز ميخوانم براي تقرب به خدا، آيا اين نماز شما براي نزديکي به خداست يا براي تقرب به زنان بهشتي و رسيدن به شهوات است؟!! فاش ميگويم پيش عرفاي بالله و اولياي خدا تمام اين نوع عبادات ما، از گناهان کبيره است. اين عبادت من و تو با معصيت اهل ريا و عصيان چه فرقي دارد و تمام اين عبادات ما شرک محض است و شائبه خلوص و اخلاص در آن نيست. اي عزيز نمازي که براي خاطرخواهي زن باشد (چه زن دنيايي يا بهشتي، حور العين) اين نماز براي خدا نيست.» از آنچه گفته شد چند نکته درباره کسب اخلاص به خوبي معلوم گرديد:
اولا: براي کسب اخلاص بايد به گونهاي عمل شود که انسان نه تنها براي عمل خود پاداشي را مدنظر نداشته باشد، بلکه خود عمل و کار نيک خويش را نيز نبيند.ثانيا: بهترين راه کسب اخلاص از نظرعلامه طباطبايي آن است که کارها و اعمال نيک بر اساس عشق و محبت به خداوند انجام گيرد. مثلا چون خدا دوست و محبوب است او را پرستش کرد.ثالثا: يکي از راههاي کسب اخلاص در حديثي از امام صادق(ع)چنين بازگو شده که فرمود:«و العمل الخالص الّذي لاتريد اَن يحمدک عليه احدٌ الّا الله» يعني عمل خالص آن است که توقع نداشته باشي به خاطر آن، کسي جز خداوند تو را بستايد. رابعا راه کسب اخلاص آن است که هر کاري با انگيزه الهي و قصد قربت و به دور از ريا، سمعه و شهرت و مانند آن باشد و بالاترين اخلاص آن است که عمل تنها براي رضاي خداوند انجام گيرد. 5.اما راههاي حفظ اخلاص ممکن است براي هر کسي راه خاصي براي حفظ اخلاص وجود داشته باشد که در اين جا به چند نمونه اشاره ميشود:اولا: يکي از بهترين راه حفظ اخلاص آن است که انسان در خود اين روحيه را به وجود آورد که خداوند هيچ گونه نيازي به عبادتهاي او ندارد، بلکه هر دستوري که به ما داده براي آن بوده است که ما به کمال برسيم و سعادت ابدي خود را از راه بندگي خداوند تأمين کنيم. ثانيا: براي حفظ اخلاص بايد قبل از انجام عمل نيک و بعد از آن انسان با خود و هواهاي نفساني و وسوسههاي شيطاني جهاد و مبارزه کند و به اصطلاح همواره در سنگر جهاد اکبر باشد و نگذارد که عمل صالح او مورد دست برد شيطان قرار گيرد و نيت خالصانه او دچار مشکل شود.