امام صادق عليهالسلام : دشـنـامـگويى و بـد زبانى و دريـدگـى از (نشانه هاى) نفاق است .
بحار الأنوار : 79 / 113 / 14 منتخب ميزان الحکمة : 442
|
امام صادق عليهالسلام : دشـنـامـگويى و بـد زبانى و دريـدگـى از (نشانه هاى) نفاق است . بحار الأنوار : 79 / 113 / 14 منتخب ميزان الحکمة : 442
در باب آثار و عقوبات سبک شمردن نماز، روايتي از حضرت ختمي مرتبت به نقل از دختر مکرمه شان نقل شده است که بسيار تکان هنده است: “حضرت زهرا سلام الله عليها از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، سوال کرد: « فقالت: يا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء ». از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلـم پرسيدند: کسي که نمـازش را سبک مي شمارد چه زن باشد و چه مرد باشد، آنهايي که نمــازشان را سبک مي شمارند چه هست بر ايشـان. اين سبـک شمردن صحبتهاي مختلف دارد يعني: يکي اين است که در اول وقت نماز نخواند، يکي اين است که در موقع خـــواندن نمـاز زياد به آداب و حـدودش مقيـد نباشد، سعي نکند که آن شرايـط فضيلت را مراعات کند، بطور کلـي سبک بشمارد. يکي از صور سبک شمردن تاخير از اول وقـت است ولي ممکن است يکي در اول وقت هم بخواند ولي به شرايط آداب و حدودش چندان پا بنـد نشود، با عجله بخواند، حضـور نداشته باشد. در اينجا حضرت زهرا سلام الله عليهــا سوال مي کند که کســي که نمــازش را سبک بشمارد چه مي شود؟ رسول خدا (ص) فرمود: اي فاطمه جان! هر کسي از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد،خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مي سازد. (شش مورد در دنيا، سه مورد در وقت مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قيامت) اما آن شش بلايي که در دنيا دامنگيرش مي شود: . 1خداوند برکت را از عمرش مي برد. 2. خداوند برکت را از رزقش مي برد . . 3خداوند عز و جل سيماي صالحين را از چهره اش محو مي کند
يکي از مسائل مهمي که ذهن بسياري از جوانان را به خود مشغول ساخته است موضوع ارتباط با جنس مخالف است. سؤالي که اين گروه مطرح مي کنند اين است که چه اشکال دارد، يک نفر با جنس مخالف معاشرت و دوستي داشته باشد؟ خصوصاً زماني که اين ارتباط پاک و در حد يک گفتگوي صميمانه و بيرون رفتن، شام خوردن يا تفريح کردن باشد، چرا اسلام بايد اين چنين رابطه اي را محدود و ممنوع نمايد! در اين متن سعي داريم به شکلي به اين پرسش پاسخ دهيم. ارتباط با جنس مخالف نياز اساسي انسان يکي از انگيزه هاي مهم براي ايجاد رابطه با جنس مخالف پاسخ گويي به نيازهاي روحي و عاطفي و غريزي است. يعني ساختار وجودي انسان به گونه اي طراحي شده است که در مقطعي از دوران زندگي خود به طور جدي احساس نياز به جنس مخالف مي نمايد. تلاطم و التهاب دروني او تنها با گفتگو، معاشرت، همنشيني و ايجاد رابطه با جنس مخالف آرام مي گيرد. احساس نياز عاطفي به جنس مخالف تنها به اين موارد خلاصه نمي شود چرا که قوه و نيروي جدي تري به نام قواي شهواني و جنسي نياز اين ارتباط را دو چندان مي سازد. نسخه قرآن براي ارتباط دختر و پسر با نگاه به آموزه هاي زيباي اسلامي به خوبي مي توان جواب اين نياز اساسي را مشاهده نمود.
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اگر کسى از شما بميرد در حالى که منتظر حکومت امام زمان (عج) بوده، همانند کسى است که با امام قائم عليه السلام در خيمه اش بوده است. سپس اندکى درنگ کرد و فرمود: نه، بلکه همانند کسى است که در کنار حضرت زد و خورد کند، سپس فرمود: نه، به خدا قسم، بلکه مانند کسى است که در کنار رسول خدا به شهادت برسد.
«بحارالأنوار، جلد 52، صفحه 126»
مرحوم آيت الله العظمي بهجت مي فرمود: وقتي به تراجم علماي سلف مراجعه کنيم، ميبينيم که افراد بسياري در ميان آنها بودهاند که صاحب کرامات و معنويات بودهاند. هم در علميات صاحب کرامت بودهاندو هم در عمليات و عبوديت و جمع بين اين دو نيز کرامت است! شخصي پسر نابينايش را نزد مرحوم شيخ جعفر شوشتري* برده بود که به جهت استشفاي او سوره حمد بخواند. ايشان فرموده بود: «ما جوانها هنوز حال و نفس پيرها را نداريم، به نزد پدرم برويد.» وي نزد پدر ايشان رفته بود، و ايشان هم دست روي چشم بچه گذاشته و مشغول خواندن سوره حمد شده بود، مقداري که خوانده بود بچه گفته بود: بابا! از ميان انگشتان آقا ميبينم. و وقتي که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چيز را کاملا ديده بود! *عالم بزرگ، جعفر شرف الدين بن، محمد باقر (حدوداً 1250 – 1335)، صاحب تاليفات متعدد از جمله کتاب «الخصائص الحسينيه». کتاب در محضر حضرت آيت ا… العظمي بهجت - ص 17 محمد حسين رخشاد
مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي ميفرمود: قبض و بسط دو نيرو هستند که مرتب به انسان ور ميروند، به طوري که هيچ قدرتي نميتواند جلو آنها را بگيرد. با جهت يا بدون جهت. ممکن است انسان کفران کرده باشد. يا نه اصلا خداوند مربي است ميخواهد انسان را تربيت کند. مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي ميفرمود: کار خدا حيات دادن و تجديد حيات است. غم و غصه مربوط به حيات تازه است. قرآن ميفرمايد: «ان مع العسر يسرا»* يسر و آساني در عسر و سختي خوابيده است. جاي اصلي کار همان جايي است که سخت است. اين، هم مربوط به جسم و هم مربوط به روح است. خداوند بر اين مطلب هم تاکيد کرده است. يعني حتما اين چنين است، شک نکنيد. اميدوارم خداوند پردهها را بردارد و يسر دائم مرحمت کند. خداوند گاهي فتق ميکند و گاهي رتق، باز ميکند و ميبندد. گاهي قبض ميکند و گاهي بسط. انسان نميداند چه ميشود؛ يک وقت بسط ميشود و نميداند از خوشحالي چه کند. گاهي هم غم ميآيد. قبض و بسط مربوط به قلب است.
امام حسن عسکرى عليه السلام داشتن سه خصلت را موجب افزايش دوستان مي دانند. امام عسکرى عليه السلام : مَن کانَ الوَرَعُ سَجِيَّتَهُ و الکَرَمُ طَبيعَتَهُ و الحِلمُ خُلَّتَهُ ، کَثُرَ صَديقُهُ ؛ امام عسکرى عليه السلام فرمودند:کسى که پارسايى خوى او ، بخشندگى طبيعت او و بردبارى خصلت او باشد ، دوستانش زياد شوند.بحار/78
روزي خادم سيد – رحمه الله – به او گفت: خرجي تمام شده است. سيد – رحمه الله- نامهاي به صورت برات و حواله به او داد و محلي را در پشت «صفا» آدرس داد که در بازارچهي آن جا دکان تاجري است، برو از او بگير. مرحوم حضرت آيت الله العظمي بهجت مي فرمود: وقتي سيد بحرالعلوم – رحمت الله- در مکه اقامت داشته زندگي ايشان در آن جا اشرافي بوده؛ بيروني با تشريفات و مخارج، رياست و رفت و آمد و …. زماني توسط صاحب مفتاح الکرامه*، مقداري غذا و چند اشرفي براي کسي ميفرستد، او مي گويد: در عمرم چنين غذايي نخورده بودم. روزي خادم سيد – رحمه الله – به او گفت: خرجي تمام شده است. سيد – رحمه الله- نامهاي به صورت برات و حواله به او داد و محلي را در پشت «صفا» آدرس داد که در بازارچهي آن جا دکان تاجري است، برو از او بگير. خادم رفت و ديد و حواله را به او داد، و آن تاجر نيز با احترام مقدار زيادي پول به خادم تقديم کرد، و مانند گذشته مشغول هزينه کردن آن شد؛ ولي بعد از مدتي خادم به همان جا رفت تا تاجر و دکان او را پيدا کند، هرچه گشت اثري از آن محله و بازارچه و دکانها در پشت «صفا» نديد، ولي پولي که از آن تاجر گرفته بود هم چنان باقي بود و آن را خرج ميکردند. *فقيه بزرگ، محمد جواد بن محمد حسيني شقراوي عاملي نجفي، صاحب تاليفات فقهي بسيار، از جمله: مفتاح الکرامه في شرح قواعد العلامه. کتاب در محضر حضرت آيت ا… العظمي بهجت – ص19
“پيامبر صلى الله عليه وآله: … وَ ما يَمْنَعُکَ أنْ تُحِبَّ أنْ تَعيشَ حَميدا وَ تَموتَ سَعيدا و اِنّما بُعِثْتُ عَلى تَمامِ مَحاسِنَ الأخْلاقِ؛(مجمع الزوائد، ج 8 ، ص 23 ) چه چيزى مانع توست که زندگى پسنديده و مرگ با سعادت را داشته باشى، چرا که من براى کامل نمودن اخلاق زيبا مبعوث شدهام . « 2 » پيامبر صلى الله عليهوآله: اَحَبُّکُمْ اِلَى اللّهِ اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقا؛(مجمع البيان، ج 10، ص 87 .) محبوبترين شما در نزد خدا، خوش اخلاقترين شماست . « 3 » امام صادق عليه السلام : اِنَّ مِمّا يُزَيِّنُ الاِْسْلامَ الاَْخْلاقُ الْحَسَنَهُ فيما بَيْنَ النّاسِ؛(مشکاه الأنوار، ص 422.) خوش اخلاقى در بين مردم، زينت اسلام است . « 4 » امام على عليه السلام: عَوِّدْ اُذُنـَکَ حُسْنَ الاِْسْتِماعِ وَ لا تُصغِ اِلى ما لا يَزيدُ فى صَلاحِکَ استِماعُهُ فَاِنَّ ذلِکَ يُصدِئُ الْقُلوبَ وَ يوجِبُ الْمَذامَّ؛(غررالحکم، ح 6234 . ) گوش خود را به شنيدن خوبىها عادت بده و به آنچه که به صلاح و درستى تو نمىافزايد گوش مسپار، زيرا اين کار، دلها را زنگار مىزند و موجب سرزنش مىشود . « 5 » امام صادق عليه السلام: اَلا اُحَدِّثُکَ بِمَکارِمِ الاَْخْلاقِ؟ الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ وَ مُواساهُ الرَّجُلِ اَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِکْرُ اللّهِ کَثيرا؛(معانى الأخبار، ص 191، ح 2. ) آيا به شما بگويم که مکارم اخلاق چيست؟ گذشت کردن از مردم، کمک مالى به برادر (دينى) خود و بسيار به ياد خدا بودن . « 6 » امام على عليه السلام: عَوِّدْ نَفْسَکَ الْجَميلَ فَبِاعْتيادِکَ اِيّاهُ يَعودُ لَذيذا؛(شرحنهج البلاغه، ابن ابىالحديد، ج20، ص266، ح92. ) خودت را به کارهاى زيبا عادت بده که اگر به آنها عادت کنى، برايت لذت بخش مىشوند . « 7 » امام على عليه لسلام: ما اَصْعَبَ اِکْتِسابَ الْفَضائِلِ وَ اَيْسَرَ اِتْلافَها؛(شرحنهجالبلاغه، ابن ابى الحديد، ج20، ص 259، ح38.) فضائل اخلاقى و صفات پسنديده چه به سختى به دست مىآيند و چه آسان از دست مىروند . « 8 » امام سجاد عليه السلام: قُلْتُ لِعَلىِّ بْنِ الْحُسَينِ عليهالسلام اَخْبِرنىِ بِجَميعِ شَرايِـعِ الّدينِ، قالَ عليهالسلام : قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُکْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ؛(خصال، ص 113، ح 90. ) به امام سجّاد عليهالسلام عرض کردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه کنيد، امام عليه السلام فرمودند: حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد . « 9 » پيامبر صلىالله عليه وآله: اَلا اُنَـبِّـئُـکُمْ بِخيارِکُمْ؟ قالوا: بَلى يا رَسولَ اللّهِ. قالَ اَحاسِنُـکُم اَخْلاقا اَ لْمُوَطِّـئُونَ اَکْنافا، اَ لَّذينَ يَأْلِفونَ وَ يُؤْلَفونَ ؛(بحارالأنوار، ج 71، ص 396، ح 76. ) آيا شما را از بهترين افرادتان خبر ندهم؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاقترين شما، آنان که نرمخو و بىآزارند، با ديگران انس مىگيرند و از ديگران انس و الفت مىپذيرند . « 10 » امام على عليه السلام: رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْييزُ بَيْنَ الاَْخْلاقِ وَ اِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها؛(غررالحکم، ح 5267. ) بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يکديگر و آشکار کردن اخلاق پسنديده و سرکوب اخلاق ناپسنداست.
پرسش: حضرت آدم(ع) هنگام خلقت چند ساله بود؟ پاسخ: بديهي است پرسش از سن حضرت آدم(ع) - هنگام خلقتش از سوي خداي متعال - نميتواند پرسش درستي به نظر آيد؛ به دليل آنکه سن انسان از زمان تولد وي محاسبه ميشود، و حضرت آدم هم از اين قاعده مستثنا نيست؛ لذا سن وي از زمان خلقتش محاسبه ميگردد. اما روايات در ارتباط با زمان آفرينش جسد وي از گل، تا دميدن روح در آن، به فاصله زماني چهل ساله اشاره دارند. بر اساس اين فاصله، اگر ملاک خلقت حضرت آدم را زمان دميده شدن روح بدانيم، ميتوان گفت؛ زماني که در او روح دميده شد و به صورت انسان در آمد، چهل ساله بود: «فَخَلَقَ اللهُ آدَمَ فَبَقِيَ أَرْبَعِينَ سَنَةً مُصَوَّراً…»؛[1] خداي متعال آدم(ع) را خلق نمود، و بدنش را چهل سال(بدون دميدن روح) گذاشت. «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ وَ کَانَ جَسَدُهُ طَيِّبا وَ بَقِيَ أَرْبَعِينَ سَنَةً مُلْقًى…»؛[2] خداي تبارک و تعالي آدم را خلق کرد، جسدش پاک بود، و چهل سال ماند تا مستعد شود. فلسفه اين که جسد آدم به مدت چهل سال به صورت گل مانده، شايد اين باشد که فرشتگان براي مدتي به آن نگاه کنند و به نظرشان به صورت يک موجود باشد، تا زماني که فرمان سجده صادر شد در آنان تأثير بيشتري داشته باشد. |