ازرفتارامام رضا(ع)درس بگیریم!!
يکي از صفات امام علي بن موسي الرضا عليه السلام «رئوف» است. جلوه اين مهرباني در زندگي آن امام همام بسيار زياد است. رفتاري که گاهي در برخورد با کينه توزان و غرض ورزان به نمايش گذاشته مي شود؛ و گاهي در برخورد با افراد نادان و جاهل؛ گاهي در کمک به فقرا و دستگيري از آنان و در مواقعي در همنشيني با فرودستان و خدمتکاران. همچنين بايد با دقت به بررسي اين رفتار امام رضا عليه السلام در کنار حاکم جامعه اسلامي آن دوران که با تشريفات زياد زندگي مي کند پرداخت. آيا اين رفتار خود مبارزه اي عليه دستگاه حاکم نبود؟
امام رضا (ع) و مدارا با فاميل بد
يکي از برادران امام رضا عليه السلام شخصي به نام عباس است. او فردي تندخود و بد کردار بود و از امام رضا عليه السلام به خاطر جايگاهي که خداوند به ايشان داده بود کينه در دل داشت. بعد از شهادت امام موسي بن جعفر عليهما السلام، اين برادر عليه امام رضا عليه السلام نزد قاضي شهر شکايت نمود. او مدعي بود که پدرشان در متن وصيتنامه چيزي نوشته است که امام هشتم به آن عمل نمي کند. او خطاب به قاضي چنين مي گويد: «در اين وصيتنامه گنجي براي ما نهفته است. اما اين برادرم [امام رضا] ما را از آن محروم کرده و مي خواهد به تنهايي از آن استفاده کند.»
بعد از اين که معلوم شد ادعاي عباس سخن گزافي بيش نبوده، او با ناراحتي و عصبانيت خطاب به امام عليه السلام جملاتي گفت و به برادر و پدرش تهمتهايي زد. با اين حال امام رضا عليه السلام تا آخرين لحظه بردباري نمود. ايشان خطاب به برادرانش فرمود: «مي دانم آنچه شما را وادار به اين کار کرده است بدهي هاي شماست. من همه بدهي شما را از مال خود مي پردازم.» جواب عباس به اين لطف امام بسيار تند و زننده بود. او گفت: «هر چه که به ما بدهي از اموال خودمان است و طلب ما بسيار بيش از اين است.» با اين حال امام همچنان مهربانانه با او سخن گفت و براي بردارش دعاي خير نمود. (1)مهرباني امام رضا (ع) در برخورد با جاهلان
يکي ديگر از جلوه هاي مهرباني امام در برخورد با جاهلان است. بعد از شهادت امام موسي بن جعفر عليهما السلام، سه تن از وکلاي حضرت که مقدار زيادي از وجوهات نزدشان بود انحرافي را آغاز نمودند. ايشان ٓکه بعد از شهادت امام کاظم عليه السلام بايد آن اموال را به امام بعد يعني امام رضا عليه السلام مي دادند- براي اينکه اين اموال را نزد خود نگه دارند مدعي شدند که حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام نمرده و فقط غايب شده است. اين گروه که بعدها به “واقفيه” شهرت يافتند، عده ي زيادي را گمراه کردند. امام رضا عليه السلام در برخورد با کساني که دچار انحراف و فتنه گشته بودند بسيار مهربان بود. صفوان که يکي از اصحاب حضرت است نقل مي کند که دوستي داشتم به نام محمد بن خالد. او که فردي دانشمند اما تندخو بود نيز دچار انحراف شده بود. بعد از بحثها و جدلها از او خواستم تا با هم نزد امام برويم و با خود آن حضرت سخن بگوييم. او ابتدا در خواست مرا قبول نمي کرد و در نهايت به اصرار من پذيرفت. من نيز از امام اجازه گرفته و به ديدار او رفتيم. در اين ديدار محمد بن خالد متحول شد و از امام عذر خواست و به اشتباه رفتار و عقايد گذشته خود اعتراف کرد و از امام طلب بخشش نمود. امام رضا عليه السلام در جواب اين فرد فرمود: «من عذرت را پذيرفتم و تو را بخشيدم و از گذشته تو چشم پوشي نمودم…» امام سپس به سوالات محمد بن خالد پاسخ داد و او با توبه اي مقبول از نزد امام خارج شد. (2)
امام رضا (ع) و رفتار صحيح با فقرا
مورد ديگري از مهرباني امام رضا عليه السلام را مي توان بخشندگي ايشان دانست. ايشان در روز عرفه اي تمام اموال خود را بين فقرا تقسيم نمود. اين کار امام عليه السلام موجب تعجب فضل بن سهل وزير مأمون عباسي گشت و او خطاب به امام گفت: اين کار موجب ضرر و زيان است. اما حضرت در جواب او فرمود: «هرگز کاري که اجر و پاداش دارد نبايد زياد به حساب آيد.»(3) همچنين رفتار متفاوت مردم با فقرا و ثروتمندان باعث شد تا امام رضا عليه السلام خطاب به ايشان بگويد: «هر کسي به فقرا طوري سلام کند که متفاوت با سلام کردنش به ثروتمندان باشد، در روز قيامت خدا را در حالي ملاقات مي کند که بر او غضبناک است.» (4)
امام رضا (ع) در کنار غلامان
از مهمترين جلوه هاي مهرباني امام رضا عليه السلام رفتار او با زيردستان است. اين رفتار امام در کنار کاخ مأمون ظالم، مورد پسند او قرار نمي گرفت. شايد علت نگراني مأمون ٓعلاوه بر ارتباط امام رضا عليه السلام با مردم اين بود که مردم متوجه تفاوت رفتار حاکم و امام شده و متوجه مي شدند که کدام يک از ايشان واقعا مطابق آموزه هاي اسلام و سيره پيامبر خدا صلي الله عليه و آله رفتار کرده و لياقت جانشيني آن حضرت را دارد. نمونه هاي زيادي از اين برخورد در تاريخ ثبت شده است. يکي از خادمان حضرت مي گويد: “خانه امام چند درب داشت. يکي از اين دربها مستقيم به داخل کاخ مأمون باز مي شد. قفل درب نيز از داخل کاخ بود. در ماه هاي آخر عمر امام همه ما خدمتکاران، دور تا دور حضرت نشسته و با هم مشغول غذا خوردن بوديم. ناگاه صداي باز شدن قفل آمد. حضرت سريع به ما فرمود: «برخيزيد و پراکنده شويد.» ما نيز قبل از ورود مأمون پراکنده شديم.” (5) در مورد ديگري در سفر حضرت به خراسان، مردي بلخي خود را به امام رضا عليه السلام رساند. حضرت که براي خوردن غذا توقف کرده بودند با تمام غلامان از سياه گرفته تا ديگران بر سر يک سفره نشستند. مرد بلخي که از اين رفتار امام تعجب نموده بود، عرض کرد: «کاش سفره خود را از سفره خدمتکاران جدا مي کرديد». حضرت که از اين سخن خوشش نيامده بود فرمود: «اين چه حرفي است. خداي ما يکي، و پدر و مادرمان يکي است(6) و تنها ملاک برتري تقواست» (7)
رفتارهاي امام رئوف الگويي براي همه
همان طور که در اين موارد ديده شد، شيوه زندگي امام علي بن موسي الرضا عليهماالسلام، سرشار از مهرباني و تواضع بوده است، چه در برخورد با کينه توزان و چه جاهلان. همچنين آن امام همام براي خود جايگاهي فراتر از کارگران و غلامان تصور نمي کرد و همواره با همه ايشان به گرمي و مهرباني و احترام سخن مي گفت. علاوه بر اين موارد در دستگيري از نيازمندان و محتاجان کوشا بود. اين رفتارهاي امام رئوف الگو براي تمام کساني است که خود را پيرو آن حضرت می شمارند.
پي نوشت : 1. کافي. جلد1. صفحه 317 2. تفسير عياشي. جلد1. صفحه203 3. بحار الانوار. جلد49. صحفه100 4. عيون اخبار الرضا. جلد2. صفحه57 5. عيون اخبار الرضا.جلد2. صفحه170 6. اشاره به حضرت آدم و حضرت حوا 7. کافي. جلد8. صفحه 230. منبع : tebyan.net