واکنش رهبرانقلاب به جوسازی هاعلیه توسعه موشکی
گزيده بيانات رهبر انقلاب در ديدار مداحان به مناسبت سالروزولادت حضرت فاطمه(س)
* اينکه بگويند فرداي دنيا، فرداي مذاکره است، دنياي موشک نيست، اين اگر از روي ناآگاهي گفته شود که ناآگاهي است؛ اما اگر از روي آگاهي باشد خيانت است.
* اگر نظام اسلامي دنبال فناوري و مذاکره باشد، اما قدرت دفاعي نداشته باشد، مقابل هر کشور فزرتي که تهديد کند بايد عقبنشيني کند.
* اينکه مداحان براي مدافعان حرم ميخوانند بسيار با ارزش است؛ در اين شکي نيست، در کنار اين، يک کار مهمتري هست و آن تقويت باورهاي جوانان است.
* دشمن دارد عليه باور به اسلام، باور به کارآمدي نظام اسلامي و باور به امکان تداوم نظام اسلامي کار ميکند.
* جمهوري اسلامي بايد از همه ابزارها استفاده کند. بنده مخالف نيستم با گفتگوي سياسي، البته نه با همه. در سطح مسائل جهاني با گفتگوي سياسي موافقم.
* امروز هم روزگار موشک است و هم مذاکره
* در مذاکره هم بايد قوي بود. جوري بايد مذاکره کرد که سرمان کلاه نرود. اينکه ما مذاکره کنيم روي کاغذ بنويسيم ولي تحريمها برطرف نميشود و تجارت راه نمي افتد معلوم ميشود اشکالي هست. در آنجا هم بايد خود را قوي کنيم.
سروده ای خطاب به سردارسلیمانی
ماهي علم حق را به دوش – ميآيد از ره پرخروش
دُلدُل سواري حيدري - شير اوژن جنگاوري
آن قاسمِ حيدر وقار - بگرفته در کف ذوالفقار
تا ياري زينب کند - تا جنگ با مرحب کند
تا ريشۀِ داعش زند - طومار او در هم تند
جانم فدايت مير عشق - عباسِ زينب(س) در دمشق
عيسي نفس موساي ما – پير خليل آساي ما
اي نور جاري از لبت - اي عشق زهرا(س) مذهبت
طوفان شکن، اي نوح ما – اي راحتيِ روح ما
اي مُنجيِ شهر دمشق –فرّ سليمانيِ عشق
اي کربلا را در سفر – ما را بيا با خود ببر
رسم وفا را وامنه - ما را چنين تنها منه
اي کُشتۀِ در راه عشق – اي مَحرمِ درگاه عشق
پير علمدار ظهور - ما را ببر با خود به نور
اي قاسمِ عيسي نفس - ما را رها کن از قفس
بگذار بال و پر زنيم - خوش پردۀِ آخر زنيم
مومنین دردنیاهم رزق بهشتی می خورند
مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي مي فرمود: در دنيا هم، رزق بهشتي وجود دارد. اصلا مومنين در دنيا هم رزق بهشتي ميخورند. آيا وقتي که از روي محبت مي خوري بهشتي نيست؟ اگر از روي محبت بخوري و از روي محبت بخوراني اين غذا بهشتي است. سلام از روي محبت و سخن گفتن از روي محبت بهشتي است. غذاهاي روحي و جسمي که از روي محبت مي خوريد همه بهشتي است. اميدوارم تمام اينها را راحت بفهميم و درک کنيم. خدا ما را زنده زنده نزديک برده است. ميبرد اما با محبّت، ولي متوجه نيستيم. آدم با محبت جان مي دهد و متوجه نيست.
خدا ميداند اگر يکي از آنهايي که خداوند در خزانهاش دارد بيايد اين جا و با ما صحبت کند، همه را ميبرد و به قصرهاي بهشت مينشاند و هيچ ملتفت نميشويم؛ نه حساب، نه کتاب، نه جهنّم و نه قيامت صغرا. آن جا خدا را ميبينيم، پيامبر و امام را ميبينيم. اگر نصيب شود اين قدر براي آنها سهل و آسان است. با ما صحبت ميکنند، ما هم کم کم دل ميدهيم. همين طور که داريم گوش ميدهيم ما را همراه کلامش ميبرد. ميبرد آن جا که خودش نشسته است. الان مغزهاي شما خيلي پرکار است. خداوند به شما نصرت داده است با ولايت و صدق و تقواي خودتان راه ميرويد و گرنه مغزها در عالم متلاشي است؛ اگر اتفاقي آن طرف دنيا افتاده باشد به اين طرف دنيا خبر ميرسد. مغز انسان مگر چقدر قوّت دارد که همه اينها را بگيرد.
در قديم وقتي حرف همسايه را ميزدند ميگفت: بابا من حوصله ندارم. رهايم کن. با اين اوضاع دستگاه خيلي وسيع شده است. سفره فهم و ادراک و معاشرت خيلي وسيع شده است. اميدوارم همه شما از غيبت و تهمت و … در امان باشيد.
کتاب طوبي محبت – ص 102
مجالس حاج محمد اسماعيل دولابی
غم نامه ای تقدیم به بانوی آب وآیینه
کاش ميشد ز غُصّههايت گفت
از ستـمهـا بـه آلِ پـيـغـمبـر(ص)
از تَعَدّي به حُرمتِ زهرا(س)
از تهاجم به همـسر حيدر(ع)
کاش ميشد براي غـمهايـت
واژهها را بـه ناله دعـوت کـرد
آنکه در کوچه چادرت بکشيد
بايد او را هميشه لعنت کـرد
بستـه بـر چادرت دَخيل آتش
مهرَبـانـي ز تـو بگيرد جان
آنکه آتـش بـه چـادرت اَفـکـَنـد
بيشرف بوده بي رَگ و وجـدان
دردِ پهلو و سِقطِ شش مـاهـه
بر تو باشد مـبـارک و مـيمـون
اي «شهيده» مادر سه شهيد
بر تـو بـادا درودِ حق «اَبـرون»*
کاش فهمي ز عمق فاجعه بود
بـه زبـان آيد آن «دَر» و «ديـوار»
کاش هـنگـام روضـۀ گـل سرخ
خـون بـبـارد ز ديـدهام بـسيـار
ماهِ تـابـان و چـشمـۀ کوثر
اي که «هـِجدَه بهار»، پاييدي
و پـس از رحلـتِ رسولِ خــدا
بـس ستـمهـاي ناروا ديـدي
آنکه پشت و پـنـاه مـولا(ع) بود
آن تويي مـادر شَبابِ بهشت
نام تو جاودانه فاطمه(س) جان
ز تو بايد سرود گفت و نوشت
و «فَدَک» هم بهـانه شد بانـو
قـصدشان غَـصبِ قـدرتِ مــولا
تا علي(ع) را به خانـه بنشانند
کودتـايِ «سَقيـفِه» شد اجـرا ———-
* اَبرون= گل هميشه بهار
سروده سیاوش امیری
نگرانی امام خمینی(ره)درباره انتخابات مجلس
امام خميني (ره): خوف آن دارم که تبليغات براي اشخاص که به اسلام و جمهوري اسلامي اعتقاد ندارند … براي راه پيدا کردن به مجلس … خود را هوادار اسلام و مسلمانان جا ميزنند، در قشري از ملت و جوانان پاکدل تاثير کند و آراي مقدس خود را به کساني دهند که به نفع اجانب، با اسلام و جمهوري اسلامي مخالفت اساسي دارند 21 اسفند 1358
شش درس ازسبک زندگی حضرت زینب(س)
پیوند: http://zendegisalem.khorasannews.com/Newspaper/MobileIntro
1-ثبات قدم و جانفشاني در راه هدف: حضرت زينب(س) در راه اهداف عالي خويش هميشه ثابت قدم بود و در اين راه از جان و مال خويش دريغ نکرد. بدترين مصيبت ها را تجربه کرد، از زندگي آرام و آسوده دست کشيد، سختي هاي سفر و جنگ را به جان خريد، باز از آرمان هاي اصيل خويش دست برنداشت و در اين راه، هميشه ثابت قدم باقي ماند.
2-امانت داري: فردي که در او شرط انصاف و عدل تحقق پيدا کند، مردم اشياء گرانقدر خود را نزد او به امانت مي گذارند. حضرت زينب(س) به خاطر دارا بودن اين شرط ها حافظ بسياري از امانت ها بود که بزرگ ترين امانت نزد ايشان حفظ وجود امام عصرشان يعني امام سجاد(ع) بود و ايشان در حفظ اين امانت تا سر حد جان کوشيدند و هيچ گاه او را تنها نگذاشتند اما امانت بعدي حفظ و حراست از دين در تمامي مراحل به خصوص در سختي هاست.
3- صبر و شکيبايي: در اين وادي نيز زينب سرآمد و سرافراز بود و از اين نظر نيز بهترين الگو براي بانوان و مادران شهيد و خواهران شهيد و… است.
4-عبادت و تهجد: حضرت زينب(س) بانويي بود که هيچ يک از زنان هم عصرش به پاي عبادت او نمي رسند. ما بارها درباره نماز شب او شنيده ايم، آن هنگام که مصائب به او روي آورد و داغ عزيزان توان ايستادن را از او گرفت، در آنجا نيز نماز شبش را ترک نکرد و نشسته آن را بجا آورد، نماز شبي که واجب نبود اما زينب کبري(س) آن را بر خود واجب کرد پس بانوان به تأسي از زينب(س) محوري ترين اصل در زندگي يعني عبادت را در نهايت اخلاص و بندگي بجا آورند و تنها به واجبات اکتفا نکنند. در اين فضاست که مي توان شيران بيشه جهاد و تقوا را تربيت کرد و ايثارگري ها آفريد.
5-هدايت گري: زنان در جهت دهي جامعه نقش بسزايي دارند. خداوند اين وديعه را در درون زنان نهاده است با بررسي حرکت هاي زينب کبري(س) در تصميم گيري ها، خطبه ها، حرف ها، سکوت ها و … به نقش هدايت گريشان پي مي بريم.
6-شجاعت و تدبير: زينب کبري(س) آن بانوي قهرمان با شجاعت و تدبير، رهبري نهضت را به عهده گرفت. شجاعانه خطبه خواند و دستگاه استبداد را رسوا کرد و با تدبير، اهل بيت(ع) و دختران و زنان را اداره کرد تا به مقصد برسند؛ در اين راه به همه انسان ها درس ها آموخت.
شش درس ازسبک زندگی حضرت زینب(س)
پیوند: http://www.hamdardi.net/member41479.html
1-ثبات قدم و جانفشاني در راه هدف: حضرت زينب(س) در راه اهداف عالي خويش هميشه ثابت قدم بود و در اين راه از جان و مال خويش دريغ نکرد. بدترين مصيبت ها را تجربه کرد، از زندگي آرام و آسوده دست کشيد، سختي هاي سفر و جنگ را به جان خريد، باز از آرمان هاي اصيل خويش دست برنداشت و در اين راه، هميشه ثابت قدم باقي ماند.
2-امانت داري: فردي که در او شرط انصاف و عدل تحقق پيدا کند، مردم اشياء گرانقدر خود را نزد او به امانت مي گذارند. حضرت زينب(س) به خاطر دارا بودن اين شرط ها حافظ بسياري از امانت ها بود که بزرگ ترين امانت نزد ايشان حفظ وجود امام عصرشان يعني امام سجاد(ع) بود و ايشان در حفظ اين امانت تا سر حد جان کوشيدند و هيچ گاه او را تنها نگذاشتند اما امانت بعدي حفظ و حراست از دين در تمامي مراحل به خصوص در سختي هاست.
3- صبر و شکيبايي: در اين وادي نيز زينب سرآمد و سرافراز بود و از اين نظر نيز بهترين الگو براي بانوان و مادران شهيد و خواهران شهيد و… است.
4-عبادت و تهجد: حضرت زينب(س) بانويي بود که هيچ يک از زنان هم عصرش به پاي عبادت او نمي رسند. ما بارها درباره نماز شب او شنيده ايم، آن هنگام که مصائب به او روي آورد و داغ عزيزان توان ايستادن را از او گرفت، در آنجا نيز نماز شبش را ترک نکرد و نشسته آن را بجا آورد، نماز شبي که واجب نبود اما زينب کبري(س) آن را بر خود واجب کرد پس بانوان به تأسي از زينب(س) محوري ترين اصل در زندگي يعني عبادت را در نهايت اخلاص و بندگي بجا آورند و تنها به واجبات اکتفا نکنند. در اين فضاست که مي توان شيران بيشه جهاد و تقوا را تربيت کرد و ايثارگري ها آفريد.
5-هدايت گري: زنان در جهت دهي جامعه نقش بسزايي دارند. خداوند اين وديعه را در درون زنان نهاده است با بررسي حرکت هاي زينب کبري(س) در تصميم گيري ها، خطبه ها، حرف ها، سکوت ها و … به نقش هدايت گريشان پي مي بريم.
6-شجاعت و تدبير: زينب کبري(س) آن بانوي قهرمان با شجاعت و تدبير، رهبري نهضت را به عهده گرفت. شجاعانه خطبه خواند و دستگاه استبداد را رسوا کرد و با تدبير، اهل بيت(ع) و دختران و زنان را اداره کرد تا به مقصد برسند؛ در اين راه به همه انسان ها درس ها آموخت.
ایمان بدون عمل
قرآن کريم مي فرمايد: يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ لا تَفْعَلُونَ
ترجمه اي کساني که ايمان آورده ايد! چرا سخني مي گوييد که عمل نمي کنيد؟![1]
تفسير
شأن نزول: جمعي از مؤمنان پيش از آنکه حکم جهاد نازل شود مي گفتند: اي کاش خداوند بهترين اعمال را به ما نشان مي داد تا عمل کنيم، چيزي نگذشت که خداوند به آنها خبر داد که «افضل اعمال، ايمان خالص و جهاد است» اما اين خبر آنها را ناخوشايند آمد و تعلل ورزيدند، آيه نازل شد و آنها را ملامت کرد. اين آيه به عنوان ملامت و سرزنش از کساني که به گفته هاي خود عمل نمي کنند، مي فرمايد: «اي کساني که ايمان آورده ايد! چرا سخني مي گوئيد که عمل نمي کنيد»؟![2]
پيام ها
-1ايمان بايد با عمل و صداقت همراه باشد وگرنه مستحقّ سرزنش و توبيخ است.(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ لا تَفْعَلُونَ)
2-قبل از اين که انتقاد کنيد، به بيان نقاط مثبت بپردازيد. شما که ايمان داريد، چرا عمل نمي کنيد؟ يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا…لِمَ…لا تَفْعَلُونَ
3-کي از روش هاي تربيت، توبيخ بجا و به موقع است. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»[3]
پي نوشت ها [1] صف2
[2] مکارم شيرازى، ناصر، برگزيده تفسير نمونه ج 5ص 170
[3] قرائتى، محسن، تفسير نور ج 9 ص 602
کمونیستی که مریدآیت الله شد!
اصلي ترين معيار وملاک شناخت شخصيت افراد، نوع سخن گفتن و برخورد آنها در جامعه است که اسلام هم توصيه به اخلاق و سخن نيکو با مردم دارد و يک شخص مومن با زبان نرم و اخلاقي نيکو مي تواند مردم را به سمت خدا سوق دهد.
خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا بقرة/83 با مردم با زبانِ خوش سخن بگوييد
حجت الاسلام و المسلمين سيد مهدي امام جماراني نقل ميکند: يک نفر از کمونيستها برايم گفت من از ميان شما روحانيون فقط به يک نفر ارادت فوق العاده دارم، آن هم آقاي دستغيب شيرازي است، پرسيدم:چرا؟
گفت: در زندان که بودم شبي روي سکوي مخصوص استراحت زندان، خوابيده بودم، نيمه هاي شب ناگهان درب زندان باز شد، سيد پيرمردي کوتاه قد و لاغر اندام را وارد کردند، فهميدم عمامه بسر دارد، سرم را زير لحاف کرده و دوباره خوابيدم. نزديک طلوع آفتاب بود حس کردم دستي به آرامي مرا نوازش ميدهد، تا چشم باز کردم سيد پيرمرد سلام کرد وبا زباني خوش گفت : آقاي عزيز نزديک طلوع آفتاب است ممکن است نمازتان قضا شود، من با تندي و پرخاش گفتم؛ من يک کمونيستم نماز نميخوانم.
آن بزرگوار فرمود: پس خيلي ببخشيد من معذرت ميخواهم که شما را بدخواب کردم مرا عفو کنيد. دوباره خوابيدم، پس از بيدار شدن ايشان مجدداً از من عذر خواهي کرد طوري که من ازآن تندي وپرخاشي که کرده بودم پشيمان شدم. عرض کردم، آقا مانعي ندارد حالا چون شما پيرمرد هستيد تشريف بياوريد روي سکو بنشينيد و من پائين مينشينم، ايشان نپذيرفت و فرمود؛ نه شما قبل از من اينجا بوده ايد و حق شما است آنجا بمانيد، خلاصه جاي بهتررا قبول نکرد و مدتي که باهم در يک سلول بوديم، من شيفته اخلاق اين مرد شدم و ارادت خاصي به ايشان پيدا کردم.
با اقتباس و ويراست از کتاب مردان علم در ميدان عمل
علامه امینی واثبات خواندن هزاررکعت نماز درشب
يکي از فضائل اميرالمؤمنين(ع) اين است که شبي هزار رکعت نماز مي خواند. افراد زيادي مي گويند: مگر مي شود در يک شب هزار رکعت نماز خواند؟!.
علامّه اميني (ره) صاحب کتاب شريف «الغدير»، ماه رمضاني به مشهد مشرّف شد و هر شب هزار رکعت نماز در حرم مطهر خواند تا امکان اين امر را اثبات کند.