شعردرباره نماز
فکرم همه جاهست،ولی پیش خدانیست / سجاده زردوز که محراب دعانیست
گفتندسرسجاده کجارفته حواست؟ / اندیشه سیال من ای دوست کجانیست
ازشدت اخلاص من عالم شده حیران / تعریف نباشدابدا"قصدریانیست
ازکمیت کارکه هرروز3وعده / ازکیفیتش نیزهمین بس که قضانیست
یک ذره فقط کندترازسرعت نوراست / هررکعت من حائزعنوان جهانی ست
این سجده سهواست؟یارکعت آخر؟ /چندی است این حافظه درخدمت مانیست
ای دلبرمن!تاغم وام است وتورم /محراب به یادخم ابروی شمانیست
بیدغدغه یک سجده راحت نتوان کرد / تافکرمن ازقسط عقب مانده جدانیست
هرسکه که دادند دوتاسکه گرفتند / گفتند که این بهره بانکی ست ربانیست
ازبس که پی نیم وجب نان حلالیم /درسجده مارونق اگرهست صفانیست
به به!چه نمازی است همین است که گویند / راه شعرادور زراه عرفانیست!!
شعر ازسعید طلائی