خودرا برای همسرتان بیارائید
در خانه يکي از همسرانم بودم و خانه متعلق به او بود. تمام وسايل نيز به او تعلق داشت… حسن زيّات بصري مي گويد: من و دوستم براي يافتن پاسخ چند مسئله خدمت امام محمدباقر (عليه السلام) رسيديم، ديديم حضرت در خانه اي آراسته، يک جامه رنگي زيبا بر تن نموده و با سر و صورت و محاسني زيبا و آراسته داخل اتاق نشسته اند. از اين وضعيت بسيار متعجب شدم. سؤالات خود را از امام پرسيديم. هنگام خروج از منزل، حضرت فرمودند: فردا به همراه دوستت به خانه ما بيا. عرض کردم: بسيار خوب فدايت شوم. فردا خدمت امام رسيدم، حضرت را ديدم در حالي که جامه اي خشن پوشيده و در اتاقي که جز حصير چيزي نداشت نشسته اند. امام رو کردند به من و دوستم و فرمودند: برادر بصري! تو ديروز آمدي و من در خانه يکي از همسرانم بودم و خانه متعلق به خودش بود. تمام وسايل نيز به او تعلق داشت. او خود را براي من زينت کرده بود من نيز لازم بود خود را برايش بيارايم، مبادا گمان بدي در مورد من پيدا کني! رفيقم گفت: به خدا ديروز از خاطرم چيزي گذشت ولي اکنون ديگر هر چه خيال کرده بودم از بين رفت و فهميدم حق با شما است. کافي ج ۶ ،ص448