لطفی که کرده است خجل بارها مرا
برده است تادیارگرفتارها مرا
رؤیای یوسفانه دیدارت ای عزیز
آواره کرده دردل بازارهامرا
بایک کلاف کهنه ازین عبدروسیاه
قابل بدان میان خریدارهامرا
ای گل ببین! که دوری ازنرگس رخت
یک عمرکرده همنفس خارهامرا
درساحل نجات توپهلوگرفته ام
سیل گناه اگربرده بارها مرا
این هفته هم گذشت چنان هفته های قبل
بی تاب کرده قصه تکرارهامرا
یادلبان خشک ترک خورده ای مدام
برده به کربلا دم افطارها مرا
شاعر:محمدعلی بیابانی