اینهابهترین اخلاق دنیاوآخرت رادارند
عفو و گذشت در مقابل خطاها و اشتباهات ديگران از توصيه هاي دين مبين اسلام است و در روايات متعدد از سوي پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) نيز بر اين مسئه و برکاتش تاکيد مي شود. رسول خدا (ص) مي فرمايند: «بهترين اخلاق دنيا و آخرت را به شما خبر ندهم؟ گذشتن از کسى است که به تو ستم کرده و پيوستن با کسى که از تو بريده و نيکى با کسى که به تو بدى کرده و بخشيدن به کسى که تو را محروم ساخته.» همچنين، امام صادق (ع) فرموده اند: «سه چيز از صفات خوب دنيا و آخرتند: گذشتن از کسى که به تو ستم کرده و پيوست با آنکه از تو بريده و خويشتن دارى زمانى که با تو نادانى کنند.» حضرت على بن الحسين عليهما السّلام فرمودند: «چون روز قيامت شود، خداى تبارک و تعالى پيشينيان و پسينيان را در يک سرزمين گرد آورد، سپس يک منادى فرياد کشد: اهل فضل کجايند؟ جماعتى از مردم برخيزند فرشتگان ايشان را استقبال کنند و گويند: فضل شما چه بود؟ گويند: ما به کسى که از ما مي بريد مي پيوستيم و به آن که ما را محروم مي کرد عطا مي کرديم و از کسى که به ما ستم مي نمود، در مي گذشتيم، سپس به آنها گويند راست گفتيد داخل بهشت شويد.»
رسول خدا (ع) مي فرمايند: «بر شما باد به گذشت، زيرا گذشت جز عزت بنده را نيفزايد، از يک ديگر بگذريد تا خدا شما را عزيز کند.» و امام باقر (ع) فرموده اند: «پشيمانى از گذشت بهتر و آسانتر است تا پشيمانى از کيفر.» يعنى اگر شخصى را که به تو ستمى کرده بود بخشيدى و از او درگذشتى، سپس دانستى که آن گذشت مورد نداشته زيرا آن ستمگر متنبه نگشت و از گذشت خود پشيمان شدى، اين پشيمانى بهتر و آسانتر است از موردى که ستمگر را مجازات کنى و سپس بفهمى، اگر از او مي گذشتى و او را مي بخشيدى بهتر بود. معتب گويد: موسى بن جعفر عليهما السلام در باغ خرمايش بود و شاخه مي بريد، يکى از غلامان حضرت (ع) را ديدم دستهئى از خوشههاى خرما را برداشت و پشت ديوار انداخت، من رفتم و او را گرفته نزد حضرت (ع) بردم و گفتم: قربانت گردم، من اين غلام را ديدم که اين خوشهها را برداشته بود.
امام (ع) فرمودند: «فلانى!» غلام گفت: لبيک، فرمودند: «گرسنهاى؟» گفت نه، آقاى من! فرمودند: «برهنهئى؟» گفت: نه، آقاى من! فرمودند: «پس چرا اين را برداشتى؟» گفت: اين را دلم مي خواست. فرمودند: «برو، اين خرما هم از تو»، و فرمودند: «او را رها کنيد.» و امام باقر (ع) مي فرمايند: «زن يهوديهئى که گوشت گوسفندى را مسموم کرده بود تا پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بخورد، را خدمت آن حضرت (ص) آوردند. فرمودند: «چه چيز تو را بر آن کار وا داشت؟» گفت با خود گفتم اگر او پيغمبر باشد زيانش نرساند و اگر پادشاه باشد، مردم را از او آسوده خواهم کرد. پس رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله از او درگذشتند.»
منبع: اصول الکافي، ترجمه مصطفوى، جلد 3، صص 168-169