کدام جهلي بالاتر از نفس دون است؟؟
کسي که به ثناي جاهل، دل خوش باشد؛ خردمند نيست و از حکمت بويي نبرده است و کدام جهلي بالاتر از نفس دون است!؟ کته اي از دروس اخلاق آيت الله قرهي براي علاقه مندان در پي مي آيد؛ اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «أيُّها النّاسُ، اعلَموا أنّهُ ليسَ بعاقِلٍ مَنِ انزَعَجَ مِن قَولِ الزُّورِ فيهِ، و لا بحَکيمٍ مَن رَضِيَ بثَناءِ الجاهِلِ علَيهِ» ، اي مردم! بدانيد و آگاه باشيد: کسي که از سخن ناحقّ و دروغي که در مورد خودش گفته ميشود، خوشش بيايد، عاقل نيست. چون چنين کسي در باب مراقبه، مواظب است. گاهي خود نفس، ما را مدح ميکند، نه ديگري! مهم اين است. مدح دو حال دارد، يک حال اين است که ديگران ما را مدح ميکند و خطر دارد. يک حال هم اين است که نفسمان، ما را مدح ميکند.
اين که اولياء مدام از مراقبه ميگويند، به همين خاطر است. نفس چه ميگويد؟ ميگويد: الحمدلله اهل نماز هستي! الحمدلله اهل روزه هستي! الحمدلله اهل کار خير هستي! الحمدلله دست ديگران را گرفتي! الحمدلله تا حالا، خدمات خيلي خوبي داشتي! و …؛ يعني با اين الحمدلله گفتن، ما را فريب ميدهد. لذا اين، سخن ناحقّ است که اگر انسان، اين مدح نفس را بپذيرد، معلوم است ديگر عاقل نيست، «أنّهُ ليسَ بعاقِلٍ». بعد هم حضرت فرمودند: «و لا بحَکيمٍ مَن رَضِيَ بثَناءِ الجاهِلِ علَيهِ» ، معلوم است کسي که به ثناي جاهل، دل خوش باشد؛ خردمند نيست و از حکمت بويي نبرده است و کدام جهلي بالاتر از نفس دون است!؟ لذا اين که اولياء خدا هيچ موقع از خودشان راضي نبودند (منظور، از خود راضي بودن نيست، يعني از عملشان راضي نبودند)، براي اين بود که ميترسيدند يک لحظه نفس دون، ثناي آنها را کند. تا عملي را انجام ميدادند، بلافاصله ميگفتند: اوّلاً معلوم نيست که اين عمل، به سرانجام برسد. ثانياً معلوم نيست پروردگار عالم آن را پذيرفته باشد؛ چون اصل اين است که او بپذيرد. مورد اوّل که در مورد به سرانجام نرسيدن عمل بود؛ يعني امکان دارد بعد از اين، نعوذبالله گناهي کنم و اين عمل را از بين ببرم. کما اين که در باب ذکر هم بيان کرديم که پيامبر(ص) فرمودند: هر لاالهإلّاالله که ميگوييد، يک در ختي براي خود در بهشت، غرس ميکنيد؛ گفتند: يا رسولالله! چقدر عالي است! حضرت فرمودند: امّا چقدر سخت! چون اگر گناه کنيد، گناه شما، حکم آتش را دارد و يکباره همه آن باغي را که درست کرديد، آتش ميزند! لذا اولياء ميترسند و ميگويند: اوّلاً معلوم نيست که آخر عمل به کجا ميرسد. ثانياً ميگويند: از کجا بدانم پروردگار عالم آن را قبول کرده است. اين که خودم از عمل خودم خوشم بيايد، مهم نيست. اين که ديگران از من تعريف و تمجيد کنند و به من بارکالله بگويند و صدآفرين به من بدهند، به درد نميخورد. کارت صدآفرين و … براي بچّهها بود و به آنها ميدادند (حالا نميدانم هنوز هم هست يا خير). امّا موقعي که عندالله، مهر قبولي خورد و توانستم تا آخر عمرم، آن را حفظ کنم؛ اين، مهم است.آیت الله قرهی