بحث جالب علمی درمورد روزه
بحث جالب علمی در مورد روزه
بفرمائید سه لیوان مایع برای خوردن بیاورند . سه لیوان موجود آب آشامیدنی، آب هندوانه و شیرگاو است- به عبارتی مایعات جدا شده از جماد- نبات- حیوان.
ساختمان شیر( آب حیوان) نزدیكتر و سازگارتر ببدن است و در درجه دوم آب گیاه و آخر آب اشامیدنی. آب قسمت اعظم هر سه را تشكیل می دهد و پس از خوردن باید آب زیادی بصورت ادرار و غیره دفع گردد اما:
آب سنگ ( آب آشامیدنی ) پس از چند روز( شاید 12 روز) خارج می شود آب گیاه بیشتر و باز آب حیوان زیادتر، بدین معنی كه آب شكاف سنگها جذب و وارد خون و سرانجام بین انساج و بافت ها قرار گرفته آب موجود و ذخیره 12 روز قبل را خارج می سازد. ذرات رادیو اكتیو بغذائی افزودند و بكیفیت هضم و جذب ودفع آن با دنبال كردن ذرات وقوف حاصل كردند. برای روشن شدن مطلب و اینكه مقصود ما از بحث چیست تحت عنوان مطالعات متابولیسمی شرحی داده می شود!
(Metabolism – Studies) ( مطالعات متابولیسمی):
آنچه می خوریم تصور می شود صرف سوختن و تهیه انرژی برای بدن می شود و دفع می گردد ولی تصوری نادرست بوده، اینگونه است كه بدن عنوان حوضی داشته كه غذا از طرفی وارد و از طرف دگرش خارج می شود، مثلاً مواد قندی از جانبی وارد شده و از جانب دگر بمصرف سوختن رسیده دفع می گردد و آنرا حوض متابولیسمی (Metabolic – Pool) نامیده اند.
آنچه وارد می شود تازه است و باید تازه هم باشد و آنچه خارج می شود از مانده ها و كهنه هاست و باید هم فاسدها و مانده ها خارج شوند( چنانچه تطهیر ظرف جهانی نیز چنین است كه تازه ها و كودكان بیایند و مانده ها و فرتوتها بروند). اكسیژنی كه امروز وارد بدن می شود 6 ماه بعد خارج شده و كلسیم امروز 180 روز بعد مصرف می گردد.
اگر ازت رادیو اكتیو در غذا باشد چند هفته بعد آنرا در ادرار می بینیم. برای تعیین خط سیركربن معمولی، كربن دیگری كه وزن اتمی 14 دارد بكار می برند. كربن گلوكز معمولی 12 است و اگر 14 باشد گلوكز رادیواكتیو است كه مدتها بصورت گاز كربنیك بعنوان یك كاتالیزر در بدن می ماند و سپس دفع می شود و همینطور برای اكسیژن با وزن اتمی 15 آنرا انتخاب می نمایند كه نصف عمرش 124 ثانیه است.
اكسیژنی كه در تانك و كپسول است 15 است و اگر با این اكسیژن گاز كربنیك در بدن درست شد بعلت آنكه با آهك جذب شده باید رادیو اكتیو باشد و به علت ماندن این عناصر در بدن است كه بدن را حوض متابولیسم می نامند و وارد شدن نوها به بدن و خروج كهنه ها و توقف فیمابین را - Dynamic State . هم اكنون فكر كنید با این همه سرو صدا كه در خوردن یك ذره آب بوجود می آید آیا كافیست كه با چند روز روزه داری توقع داشت كه همه فاسدها و كهنه ها جای خود را به تازه ها بدهند یا باید با روزه های متوالی به چنین نتیجه و مقصودی رسید؟
منبع:سایت شهیدآوینی
خاطراتی ازسردار بی نشان
**کار به حدی بالا گرفت که یک روز خبر رسید از دفتر حضرت امام (ره) او را خواستهاند. حاج احمد سخت نگران وضعیت حساس جبهه مریوان در آن روزهای دشوار جنگهای کردستان بود. در هر صورت بلند شد آمد تهران، رفت و خودش را به دفتر حضرت امام (ره) معرفی کرد… می گفت: رفتم ببینم چه کارم دارند. دیدم قرار شده برویم دستبوسی حضرت امام. توی دفتر به من گفتند:شما احمد متوسلیان هستید؟ گفتم: بله. گفتند: الان که خدمت حضرت امام می روی، مثل حالا که توی چشمهای ما نگاه می کنی، آنجا به چشمهای امام نگاه نکن! فقط جواب سؤالات آقا را بده، هیچ مسألهای هم نیست. نگران نباش. بعد ما را بردند خدمت امام. دیگر نفهمیدم م چه شد… بغض گلویم را گرفته بود. خدایا! مگر می شد باور کرد؟! مرا به خدمت امام آوردهاند!… بعد دیدم امام فرمود:احمد! شما را می گویند منافق هستی؟! گفتم: بله، همین حرفها رامی زنند !… دیگر نتوانستم چیزی بگویم. بعد، امام فرمود: برگرد، همان جا که بودی، محکم بایست!… وقتی احمد به اینجای حکایت رسید، با ذوق و شوق گفت: حالا دیگر غمی ندارم، تأیید از حضرت امام گرفتم!»
-بعد از عمليات بيتالمقدس و فتح خرمشهر زماني كه خدمت حضرت امام شرفياب شديم حاج احمد از ناحيه پا مجروح شده بود و عصا در دست داشت. وقتي كه خدمت امام رسيديم ايشان با امام ملاقات خصوصي هم داشت براي عرض گزارش. زماني كه از خدمت امام برميگشت ديدم كه برادر احمد عصا در دست ندارد و خيلي سريع و خيلي خوب دارد حركت ميكند و اصلاَ احساس ناراحتي نميكند. من از ايشان پرسيدم كه عصا را چه كردي. گفت زماني كه خدمت امام بودم امام پرسيدند كه پايت چه شده است گفتم كه مجروح و زخمي هستم. حضرت امام دستي بر زخم پايم كشيدند و فرمودند ان شاءالله اين زخم خوب ميشود. من از آن لحظه ديگر احساس درد ندارم و نياز به عصا هم ندارم.
**در طي يكي دوسالي كه با حاج احمد بودم ، از ايشان نديدم ه خواسته باشد از پست و مقام خود به نفع شخصي خودش استفاده كند . به هر حال فرمانده سپاه شهر مريوان بود و اين مسئوليت هم از نظر مراتب نظامي و دنيوي كم نبود .
در مريوان يا پاوه كه بوديم ، كارهاي روزمره از جمله نظافت سنگر و اتاقها و يا شستن ظروف غذا را بر طبق فهرستي كه نوشته بوديم انجام مي داديم . يعني از اول ماه تا آخر آن ، هر روز نوبت يكي از بچه ها بود كه به اين كارها رسيدگي كرده و انجام دهد .
يكي از روزها نوبت حاج احمد بود . عليرغم آنكه ما دلمان نمي خواست او اين كارها را بكند ، اما او به شدت مقيد بود كه روزي كه نوبتش مي رسد ، حتي اگر جلسه هم داشت ، اين امورات را انجام دهد . اتاقها را جارو مي كرد و ظرفها را سر وقت مي شست . منظم ترين فرد در آن گروه كه همه كارها را به خوبي و دقت و نظم انجام مي داد ، حاجي بود .
خيلي وقتها پيش مي آمد كه ما به دليل تنبلي يا هر علتي اين كارها را انجام نمي داديم . ولي اگر از دوستان حاج احمد سوال كنيد ، يك مورد نمي توانيد پيدا كنيد كه او موقعي كه نوبتش بود و بايستي كارها را انجام دهد ، از زير كار در برود . به اين شدت منظم بود.
به نقل از مجتبی عسگری از همرزمان
**آذر 59 بود. ما در بیمارستان بودیم که دیدیم عدهای با لباس کردی از مقابل بیمارستان رد شدند… بعدتر فهمیدیم بچههای خودمان بودند که همراه با پیشمرگان مسلمان به یک عملیات برون مرزی رفتند، 3- 2 روزی گذشت. برف شدیدی میآمد. برادر ممقانی آمد و گفت که بیمارستان را آماده کنید، بچهها رفتهاند دزلی را بگیرند. ما همه ترسیدیم: مگر میشود دزلی را گرفت؟! اولین زخمیها را آوردند؛ 4 دموکرات بودند. گذاشتیم شان کنار اتاق عمل. برادر ممقانی میگفت اینها را ببرید اتاق عمل، اما ما منتظر مجروحین خودمان بودیم. گفتند مجروح نمیآورند. ترسیدیم که همه شهید شده باشند! اما بعد فهمیدیم دزلی را گرفتهایم بی آنکه حتی خونی از بینی بچه هایمان آمده باشد. ما هنوز آن 4 دموکرات را نبرده بودیم اتاق عمل! بالاخره از سپاه آمدند و از قول حاج احمد متوسلیان گفتند: وای به حالتان اگر به زخمی ها رسیدگی نکنید! ما هم به مداوای آنها پرداختیم.
**متأسفانه چهره برادر احمد را خشن ترسیم کردهاند. حاج احمد آنقدر مهربان بود که وقتی برای کوچکترین نیرویش، اتفاقی میافتاد، همه شهر را به دنبالش میگشت. فرمانده و غیر آن، برایش فرقی نداشت. حتی در عملیات فتحالمبین، حواسش به خواهرها بود و از بچهها خواسته بود که ما را سیزدهبدر ببرند، چقدر هم آن روز به همه ما خوش گذشت.
برادر احمد هر روز بین ساعت 11 الی 12 برای پانسمان میآمد و در این ساعت هم بسیار دقیق و مقرراتی بود. یک روز نیامد. خیلی منتظر شدیم اما خبری نشد و با برادر میرکیانی تماس گرفتیم. گفت: برادر احمد از سحر تا حالا، در حمام هستند! گفتم شرایط ما را به ایشان بگویید؛ ما ناراحت گچ پای ایشان هستیم که با کوچکترین نمی پاک میشود. از طرفی برق هم رفته و ما برای استریل وسایل، باید موتور برق روشن کنیم و منتظر ایشان هستیم. 10 دقیقه بعد برادر میرکیانی و برادر احمد آمدند. خیلی نگران بودم و حتی ناراحت بودم از سهل انگاری برادر احمد، اما دیدیم گچ پا سالم است! برادر میرکیانی من را صدا زد که «چیزی به برادر احمد نگویید؛ ایشان از صبح در حمام، لباس چرکهای بچهها را میشستند.» پای گچ شده را هم با نایلون پوشانده بود تا آسیبی نرسد. من رفتم به ایشان برسم، دیدم پوست انگشتان رفته و خون آمده است، اما به روی خودش نیاورد، من هم چیزی نگفتم.
به نقل ازخانم کاتبی
نقش روزه درساختارفرد وجامعه
نقش روزه در ساختار شخصیت فردی انسان:
روزه در ساختار شخصیت فرد مومن نقش بسیار مهمی داشته، وانسان را بعنوان یک فرد مومن در دو بخش مادی و معنوی آن تربیت میکند:
الف دربخش معنوی:
هر مومن یکتاپرست را لازم است که برای ارتقای سطح معنویت خویش همیشه سعی وتلاش ورزد، زیرا اساس دین مقدس اسلام بر معنویت گذاشته شده است، و یک مومن حقیقی تمامی زندگی خویش را بر معیارهای معنوی آراسته میسازد. الله (جل جلاله) برای رشد سطح معنوی مومنان راه های زیادی را بیان داشته است، تا انسان مومن علاوه بر جنبه ی مادی وجود خویش و استفاده از مادیات در بخش معنویات نیز پیشگام باشد، روزه ی ماه مبارک رمضان یکی از راه های رشد معنویت مومنان میباشد، و این امر را در نقاط ذیل می توان بیان داشت:
۱ -حاصل نمودن تقوا:
یکی از مهمترین اثر روزه، متقی ساختن بندگان بیان شده است «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/ ۱۸۳) «ای مومنان روزه بر شما فرض شده است، چنانچه بر امت های قبل از شما فرض شده بود، شاید که شما تقوا حاصل نمایید.»
در ماه مبارک رمضان انسان مومن بسیاری از اموری را که برایش حلال بوده است، ترک مینماید؟، خوردنی های حلال، نوشیدنی های حلال، ارتباطات جنسی با همسران که برایشان همه حلال بود، فقط بخاطر رضایت الله جل جلاله ترک می گردد، به این صورت، این انسان مومن صاحب تقوا میگردد، این تقوا در ماه رمضان به مثابه?ی یک درس عملی تربیت تقوا است که آثار آن در یازده ماه دیگر در وجود انسان روزه دار باقیمانده، و بعد ازینکه این انسان مومن به تقوا عادت نموده، ماههای بعد از رمضان را نیز با تقوا سپری می نماید.
اصلا انسان روزه دار مطابق احکام الهی و ارشادات نبوی (صلی الله علیه وآله و سلم) سعی و تلاش می ورزد که تمامی احکام الهی را بصورت کامل انجام دهد از تمامی اموری که الله (جل جلاله) او را منع نموده است اجتناب ورزد و حتی کسانیکه قبل از رمضان به یک سلسله از گناهان مبتلا بودند نمی توانند که در این ماه گناهان خویش را دوام دهند زیرا با ارتکاب هرگناهی روزه ی وی به فساد کشانده میشود او مجبور است که عادات قبلی را ترک نموده، مجالس فسق وفساد را به مجالس عبادت مبدل سازد، بسیاری از اماکن فساد در این ماه بسته می گردد، کسی که حقیقتا از اعمال زشت قبلی خویش پشیمان باشد میتواند در خلال این یک ماه کاملا خود را به نیکی ها عادت دهد و با استفاده از این ماه مبارک خود را متقی می سازد.
۲-تربیت روحی:
در جامعه ی امروزی بزرگترین مشکل مردم، ضعف در بخش روحی ومعنوی آنهاست، این ضعف معنویت سبب بسیاری از بدبختی ها میگردد، و بالاخره انسان را به یک حیوان درنده مبدل می کند که یک انسان، انسان دیگری را شکار میکند، به قتل میرساند، از وجود و سرمایه اش استفاده میکند، وفقط در باره ی خود فکر میکند، روزه ی ماه مبارک رمضان، روح انسان را تقویت کرده و در وجود انسان روحانیت ومعنویت زنده میگرداند، انسان مومن ارتباط قوی با خالق حاصل نموده، این قوت روحانی وی سبب میشود، که به فکر فقراء بیافتد و با آنان کمک کند، بخاطر آشتی با کسانیکه با ایشان مخالفت داشته فکر میکند، به فکر دیگران می افتد، از خوردن حرام اجتناب می ورزد، و با این همه ارتباطات قوی که با خالق و سایر مخلوقات پیدا می کند، برای این انسان مومن یک نوع راحت معنوی پیدا میشود، که همه ی روان شناسان جهان در مورد همین آرامش روحی سرگردان میباشند.
۳-تربیت اخلاقی:
یکی از بالاترین مراتب اخلاق ارتقای سطح اخلاق به عالیترین مقام آن یعنی اخلاق اسلامی است؛ اخلاق اسلامی همان اخلاقی را گویند که مطابقت با احکام و ارشادات اسلامی داشته باشد. اگرچه هر فرد مومن در ارتقای سطح اخلاقی خویش همیشه سعی و تلاش ورزیده و از ارشادات اسلامی برای این هدف استفاده می کند، ولی کسانیکه خود را آراسته به %۱۰۰ اخلاق اسلامی میسازند، مراحل اخلاقی را نیز مد نظر داشته و سعی میورزند که به همان مرحله ی عالی آن، خود را نایل سازند. ماه مبارک رمضان یکی از راه هایی است که برای رسیدن به این مرحله، انسان مومن را آماده میسازد.
۴-تربیت نفس و ارتقای آن به نفس مطمئنه:
روزه ی ماه مبارک رمضان یک سیستم تربیتی برای تربیت نفس انسان می باشد، درحقیقت نفس انسان با ارتباط داشتن با محیط فاسد و دوستان گمراه و سایر خواهشات به نفس (اماره بالسوء) تبدیل میشود، این نفس همیشه انسان را به بدی ها سوق داده، او را از حقیقت عبادات دور میسازد، ولی انسان مومن کوشش میکند، که این سیستم منفی خویش را با عبادت های پی در پی از حالت علاقمندی به گناه به نفس0 (لوامه) مبدل سازد، نفس لوامه نفسی است که زمانی انسان گناهی میکند نفسش او را از داخل ملامت مینماید و به او میگوید که در اشتباه است، به این معنا که وجدانش را زنده ساخته، درهنگام ارتکاب و یا نزدیک شدن به گناه احساس ملامت وشرم می نماید. انسان مومن باز هم با عبادات بیشتر، کوشش می کند، تا نفس خود را به مراحل عالی رسانده، او را به نفس (مطمئنه) برساند، نفس مطمئنه نفسی است که با درک حقیقت های زندگی و ارتباط قوی با خالق یکتا کاملا مطمئنانه زندگی می کند، او می داند که اکنون ذات بزرگی با وی است درتمامی مشکلات او را یاری میرساند، واین ارتباط قوی با خالق جهان اطمینانی را نصیب وی میکند که بسیاری از انسانهای بی دین با ملیون ها رفاهیت مالی حاصل نمیتوانند.
توصیه آقامجتبی تهرانی درباره بچه دارشدن
توصیه حاج اقا درباره فرزند دار شدن و خصوصیات پنجگانه در مورد قصه فرزند دار شدن
حاج آقا یک توصیه خاصی داشت که خیلی از جوانان پیش ایشان می رفتند و دستورالعمل خاصی داشتند که واقعاٌ جوابگو بود. تعداد زیادی هستند که با دعای حاج آقا بچه دار شدند.
برای مثال یکی از دوستان برای من نقل کرد که آقایی نزد حاج آقا آمده بود و گفته بود میخواهم زن دوم بگیرم چون بچه دار نمی شوم حاج آقا گفته بود که این کار را نکن من برایت دعا میکنم انشاء الله حل میشود. آن خدایی که از زن دوم میتواند به تو بچه دهد از زن اول هم میتواند. الان آن شخص دو قلو دارد. یک چیزی را هم آقای دکتر اسماعیلی برای من نقل کردند که خیلی قشنگ بود و می گفت من در مسجد جامع ایستاده بودم حاج آقا استخاره میگرفت و یکی آمد و گفت استخاره میخواهم و حاج آقا گفت بعدی و آن بنده خدا به یک گوشه رفت و دوباره بعد از چند نفر آمد و گفت من استخاره می خواهم و دوباره ایشان گفتند بعدی و وقتی تمام شد حاج آقا نعلین ها را برداشتندکه ازپله بالا بیایند و تا پایش را روی پله می گذارد آن شخص می گوید حاج آقا یعنی چه؟ خب همه استخاره کردند.
و حاج آقا به آن شخص می گوید می خواهی بروی زن دوم بگیری بعد بگویی مجتبی تهرانی استخاره کرد! برو.. آن شخص هم می گوید بر منکرت لعنت.
حاج آقا در مورد بچهدار شدن، آداب و ادعیه، زیارت رفتن و.. دستورالعمل های خاصی داشتند و این را که می گویم احتمالاٌ خیلی از جوان ها از ایشان شنیده اند و می خواهم لا به لای این ها دلسوزی حاج آقا را هم بگویم.
بنده برای بچهدار شدن چند مرحله خدمت ایشان رفتم . اولین بار رفتم و عرض کردم توصیه ای میخواهم برای اینکه خدا به ما اولاد سالم و صالح عطا کند.
فرمودند که آفرین خوب کردی که اول پیش من آمدی .بهترین زمان سال برای انعقاد نطفه ماه رمضان است آن هم نزدیک به نیمه های ماه رمضان. چون هم پدر و هم مادر روزه گرفته اند و حالت تلطیف روحی پیدا کرده اند.از نظر تغذیه مادر خیلی رعایت کند و هر چیزی را نخورد.فرمودند مسئله توسل خیلی مۆثر است و توسل کنید که این خصوصیات 5 گانه ای را که می گویم خدا به شما عطا کند که یکی در مورد سالم بودن فرزند است.
سپس فرمودند که من یک چیزی را به تو بگویم که در خانواده ما از هر جایی هر چیزی بیاید مثل هدیه و امثال این ها خانواده و بچه های من به آن دست نمی زنند می گویند صبر کنید تا حاج آقا بیاید و جهات شرعی اش را روشن کند و من هم میآیم و جهات شرعیاش را با دقت روشن میکنم و این در خانواده ما سنت است.
در مباحث حاج آقا مجتبی چیزی خارج از مسئله ثقلین پیدا نمی کنید
سپس فرمودند قمر در عقرب نباشد و در روایات هم زیاد داریم این صحبت ها را در مرحله اولی که رفتم فرمودند. بار دیگری که رفتم چند ماه مانده بود به تولد فرزندم ایشان دوباره یک سری مطالب را در مورد تغذیه فرمودند که مقید باشید. جاهایی نروید که ممکن است غذای شبهه ناک بخورید و این عجیب اثر میگذارد و در روایات هم داریم (حاج آقا مجتبی نه تنها یک استاد اخلاق و عارف، بلکه فقیه هم بود و این خیلی مهم است. یعنی اگر اهل عرفان و اخلاق بود دستورالعمل هایش منطبق با شریعت بود و من معتقدم که این هنر ایشان بود. اگر در مباحثشان دقت کنید چیزی خارج از مسئله ثقلین پیدا نمیکنید.فقط آیات و روایات بود و از خودش چیزی نمی گفت و داستان و تحلیل شخصی و تراوشات ذهنی نمیگفت و ازمحدوده معارف ثقلین بیرون نمی رفت)
فردای آن روز با ایشان به مسجد رفتم فرمودند که دیروز شما آمدی و در مورد فرزندت گفتی وقتی رفتی یک مطلب به ذهنم آمد که گفتم این را باید به آقای مطیعی بگویم و فرمودند که حتماٌ این را یادداشت کن.
من کاری که خودم کردم را می خواهم به تو بگویم و هر کاری که برای بچههای خودم کردهام را به شما هم یاد میدهم توجه کنید این که میخواستند به من یاد بدهند من (میثم مطیعی) خصوصیتی نداشتم فقط آدمی بودم که سۆال کرده بودم.
هر کسی دیگر هم سوال میکرد ایشان کاری را که بلد بود و خودش انجام میداد به او توصیه میکرد. فرمودند کاری را به تو می گویم عمل کن و این دستورالعمل ایشان کاملاٌ مبتنی بر روایات است فرمودند ما روایت داریم که به ذهنم از امام هشتم است که بعد از هر نماز فریضه، مۆمن یک دعای مستجاب دارد شما بعد از هر نماز واجب هم خودت و هم خانمت از زمانی که می خواهید تصمیم به بچه دار شدن بگیرید تا موقع بارداری و حتی بعد از بارداری و حتی بعد از آن گفتند فرزند بزرگ من 50 سالش هست هنوز دارم این کار را می کنم و فرمودند این کار را بکن.
«یک صلوات می فرستی و بعد یک استغفار می فرستی که این فرمایش ایشان هم مبتنی بر روایات است و روایت داریم که بنده اگر حاجت خود را بین دو صلوات قرار دهد خدا حیا می کند که طرفین را که صلوات است اجابت کند و وسط را باقی بگذارد و فرمودند استغفار می کنی و دوباره صلوات می فرستی صلوات دوم را که فرستادی همین طور فارسی می گویی:
خدایا این اولاد من را و فرزندان من را سالم، صالح، خوش قدم، خوش روزی و عاقبت به خیر قرار بده و بعد از این هم دوباره یک صلوات بفرست. میفرمودند: من مقید بودم و در همه نمازهایم این کار را انجام دادم و یک بار هم این کار را تعطیل نکردم. فرمودند این کاری است که خودم کردم و دارم به شما می گویم سپس به من گفتند این چیزهایی که به تو می گویم جمع تمام روایات درمورد بچه دار شدن است و من خودم بعد از فرمایش ایشان دنبال این رویات را دیدم و به صورت سطحی نگاهی انداختم، فهمیدم که ایشان دقیق می گوید دعاهایی که در مورد فرزند وجود دارد 5 تایی است که ذکر کردند و فرمودند عمده آن عاقبت بخیری است که از همه مهم تر است. یادم میآید فرزندم که به دنیا آمد از بیمارستان مستقیم به خانه حاج آقا رفتیم و محبت کردند و اذان گفتند و ان یکاد زیبایی هدیه دادند که فرمودند آن را همیشه پشت لباسش بزنید و آن را نگه داشته ایم.
منبع:مشرق
خدیجه(س)درکلام رسول خدا(ص)
روزي جبرئيل به حضور پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم آمد و جوياي خديجه سلاماللهعليها شد. پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم او را نيافت. جبرئيل گفت: «وقتي که او آمد، به او خبر بده که پروردگارش به او سلام ميرساند» (بحارالانوار، ج16، ص8).
خديجه سلاماللهعليها را بايد در کنار پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم معنا کرد و شناخت. خديجه، خديجه شد از وقتي که وارد زندگاني پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم شد. خديجه گوهري ناب و ناشناخته بود، بانويي نمونه که بايد براي کاملشدن در کنار انساني کامل قرار ميگرفت. خديجه عفيف و نجيب و سليم، در کنار پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم قدم به قدم حرکت کرد، اسلام را شنيد و به عمق جان سپرد و با دلي سرشار از عشق خدا و محمد صلياللهعليهوآلهوسلم به حمايت از رسول خدا و آيين او برخاست.
خديجه سلاماللهعليها را در کلام معمول بشري نميتوان يافت و شناخت؛ او همواره در سايه عظمت رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم قرار گرفته و خود را در او فاني ساخته بود؛ ازاينرو براي دستيابي به قدر و قيمت او، بايد خديجه را در کلام امين وحي، رسول خاتم و همسرش شناخت.
نگاهي به آنچه از پيامبر مهرباني صلياللهعليهوآلهوسلم در وصف بانو آمده است، چه در نگاه شيعه و چه در نگاه اهل سنت، ما را تا حدي به شخصيت و جايگاه خديجه کبري سلاماللهعليها نزديک خواهد ساخت.
الف- بهترين زنان
«بهترين زنان جهانيان عبارتاند از: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد و فاطمه، دختر محمد» (الاستيعاب، ج2، ص720). «بهترين زنان بهشت، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد و آسيه دختر مزاحم، همسر فرعون است» (بحارالانوار، ج13، ص162/ خصال، ج1، ص205/ مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص316). «بهترين زنان خديجه و مريم بنت عمران هستند» (صحيح بخاري، ج4، ص164).
ب- برگزيدهبودن
«آيا نميداني که خداوند آدم، نوح، آلابراهيم، آلعمران، علي، حسن، حسين، حمزه، جعفر، فاطمه و خديجه را بر جهانيان برگزيد» (بحارالانوار، ج37، ص63).
ج- مورد توجه خداوند
روزي جبرئيل به حضور پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم آمد و جوياي خديجه سلاماللهعليها شد. پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم او را نيافت. جبرئيل گفت: «وقتي که او آمد، به او خبر بده که پروردگارش به او سلام ميرساند» (بحارالانوار، ج16، ص8). «خداى متعال هر روز چندينبار با وجود خديجه بر فرشتگان مباهات مىکند» (بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۴۳).
د- محبوب و يار پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم
«او هنگاميکه شما مرا تکذيب ميکرديد، تصديق کرد و هنگاميکه کافر بوديد، او به من ايمان آورد؛ و براي من فرزنداني آورد» (بحارالانوار، ج16، ص8). هرگاه پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم گوسفندي ذبح ميکرد، ميفرمود: از گوشتاش براي دوستان خديجه سلاماللهعليها بفرستيد، و ميفرمود: «من دوست خديجه را دوست دارم» (رياحين الشريعه، ج2، ص206).
هـ- اولين مؤمن
زمانيکه پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا سلاماللهعليها پريشان و گريان بر بالين ايشان بود. حضرت خطاب به ايشان فرمود: «دل خوش دار که همانا علي نخستين شخص از اين امت است که به ذات پاک خدا و رسولش ايمان آورد، او و خديجه، مادر تو اولين افرادي هستند که به اسلام پيوستند» (بحارالانوار، ج22، ص502)
گزیده بیانات رهبر انقلاب دردیداربامسئولان نظام
- به مناسبت ماه مبارک رمضان؛ سران قوا، مسئولان، کارگزاران و جمعي از مديران ارشد دستگاههاي مختلف کشوري و لشکري، عصر امروز (سهشنبه) با حضرت آيتالله خامنهاي رهبر انقلاب اسلامي ديدار کردند. رهبر معظم انقلاب در اين ديدار فرمودند: ما برجام را نقض نميکنيم لکن اگر طرف مقابل نقض کند که الان نامزدهاي رياست جمهوري آمريکا دارند تهديد ميکنند که برجام را پاره ميکنيم؛ اگر آنها برجام را پاره کردند ما آن را آتش ميزنيم.
- گزيده بيانات رهبر انقلاب در اين ديدار به شرح ذيل است:
- *برنامه امروز دشمن اين است که توانمندي هاي جمهوري اسلامي را متوقف کند يا از بين ببرد يا اقلا از رشد آنها جلوگيري کند.
- *ما بايد تا جايي که ميتوانيم توانمنديها را افزايش دهيم؛ بنده بارها تکرار کردم بايد کشور قدرتمند بشود و توانمنديهايمان را افزايش بدهيم
- * اگر افزايش داديم آن وقت ميتوانيم به مردم بگوييم مردم آسوده باشيد.
- *موافقان و مخالفان برجام هر دو مبالغه ميکنند
- * نکاتي که ميگويم مطلقاً مربوط به برادراني که زحمت کشيدهاند نيست بلکه به طرف مقابل است
- *برجام يک خلل و فرجي دارد که موجب سوءاستفادهي دشمن شده است.
- *ما برجام را نقض نميکنيم لکن اگر طرف مقابل نقض کند که الان نامزدهاي رياست جمهوري آمريکا دارند تهديد ميکنند که برجام را پاره ميکنيم؛ اگر آنها برجام را پاره کردند ما آن را آتش ميزنيم.
- *در برجام طرف مقابل وظيفهاش رفع تحريمها بوده که برطرف نکرده؛ مسئلهي بانکها حل نشده؛ مسئلهي بيمهي نفتکشها در سطح محدودي انجام ميشود
- *پولهاي نفت و پولهايي که در ديگر کشورها داريم به ما داده نميشود
- *آمريکاييها بخش مهمي از تعهداتشان را انجام ندادند اما ما پيشپرداختها را انجام دادهايم و غنيسازي ۲۰ درصد و فردو و اراک را تعطيل کرديم.
- *اين تصور غلطي است که با آمريکا ميتوانيم کنار بياييم؛ اين درست نيست؛ نميتوانيم بر توهم تکيه کنيم.
- *بحث بر اصل موجوديت جمهوري اسلامي است و با مذاکره حل نميشود.
- *بعضي خيال ميکنند که دشمنيها بهخاطر ستيزهگري ما با آمريکا است. جمهوري اسلامي با فرانسه چه کرده؟ چرا فرانسه در مذاکرات هستهاي نقش پليس بد را اجرا کرد و چرا کشورهاي هلند و کانادا دشمني ميکنند؟ www.khamenei.ir
چرامسافرنبایدروزه بگیرد؟
* با توجه به آيه 185 سوره بقره چرا مسافر نمى تواند روزه بگيرد؟
* درباره عدم وجوب روزه در سفر، قرآن کريم در سوره بقره آيه 185 مى فرمايد: «و آن کس که بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن]تعدادى از روزهاى ديگرى [را به جاى آن، روزه بگيرد.] خداوند، براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد.»
امام صادق (عليه السلام) از رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل مى کند: «افطار در سفر و نماز شکسته از هداياى الهى است. کسى که توجه به آن نکند هديه الهى را رد کرده است.»(1)طبق اين بيان، شايد يکى از فلسفه ها و حکمت هاى عدم وجوب روزه در سفر همان مسئله تخفيف در تکليف باشد، و به عبارت ديگر، تفضّل بر بندگان است.
پي نوشت: [1]. وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى، ج 10، ص 177.