حماسه 9دی
تراژدی وجای خالی زندگی در100عکس برترسال به انتخاب تایم
لذت بخش ترین لذت ها!!
ازدست این جوان هاکار برمی آید
وجود اینهمه جوان در کشور، یک ظرفیّت مهمّی است؛ بعضی از مسئولین ما، در طول زمانها، به این اهمّیّتی نمیدادند؛ بعضیها این را باور نداشتند، اهمّیّت نمیدادند؛ این را که «از دست این جوانها کار برمیآید»، بعضیها قبول نداشتند، باور نداشتند.
آن روزی که صنعت هستهای کشور شروع به فعّالیّت کرد و به آن اوجی که همه میدانید رسید، بعضیها بودند -حتّی بعضی از دانشمندان ما، بعضی از نسلهای قدیمی ما- که به ما میگفتند «آقا نکنید، فایدهای ندارد، نمیشود، نمیتوانید»؛ بعضیها به خود من نامه مینوشتند و میگفتند نمیتوانید. چرا؟ چون آن کسانی که دستاندرکار بودند، همه تقریباً جوان بودند؛ اکثر آنها در سنین حدود سی سال و کمتر از سی سال بودند؛ اینها توانستند. همان کسانی که منکر بودند، بعداً اعتراف کردند که «بله، اینها واقعاً توانستند این کار را انجام بدهند».
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران
حرم مطهر رضوی ۱۳۹۷/۰۱/۰۱
زبان بازظاهرساز
حضرت آیت الله خامنه ای: «مراقب باشیدفریب زبان بازی وظاهرسازی دشمن رانخورید؛دشمن خبیثی راکه ازدربیرون میکنید، ازپنجره واردنشود؛دشمن انواع ترفندها رابه کار میبرد تانیش بزند وزهرخودش رابریزد.
بایدمسئولین مواظب باشند. »
خدایانظری کن
آتش به دل خشک و تر افتاده، خدایا نظری کن
بر خرمن ایمان شرر افتاده ، خدایا نظری کن
گویا سره با نا سره درهم شده، اوضاع غریبی ست
شالوده دین در خطر افتاده، خدایا نظری کن
تلبیس که برنده ترین تیغه ی ابلیس ِ لعین است
در دست بسی حیله گر افتاده، خدایا نظری کن
با دشنه تزویر، سر دین خدا را ببریدند
زین فاجعه خون در جگر افتاده ، خدایا نظری
کن
انصاف و عدالت شده بازیچه ی مردانِ سیاست
گوهر به کف بدگُهر افتاده، خدایا نظری کن
شاهین امید دل ما را پرِ پرواز نمانده ست
بر خسته ی بی بال و پر افتاده، خدایا نظری کن.
شاعر: علی مهمیدوند
درمحضربهجت
آیت الله بهجت(ره):
?بعضی از علما با سفارش به نماز اول وقت و یا نماز شب، زندگی آینده ی فرزندانشان را تأمین می کردند.
درمحضربهجت،ج1،ص85
خاطره ای تکان دهنده ازجشن تکلیف دختر9ساله
? در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
? من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.
? روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند. مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
? فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.» ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
? بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد. آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
?به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
? من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد. اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
?بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
? اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
?پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
?خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
?خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
? آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد. این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
? اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
?وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
? یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
? حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
برگرفته ازکتاب پر پرواز ص 122
سخنان کمتر توجه شده ازرهبری
??متأسفانه در داخل، ايادى دشمن هستند. امروز در اين كشور عبد اللّه بن ابى هاى منافق هستند؛ كسانى كه حتى يك روز حكومت امام و حكومت نظام اسلامى را از بن دندان قبول نكردند!
??در زمان پيامبر، يكى از منافقان بسيار فعال، «عبد الله بن ابى» بود كه با يهوديها و كفّار قريش و جاسوسهاى امپراتورى روم مى ساخت و از هر وسيله اى استفاده مى كرد، براى اينكه شايد بتواند حكومت پيامبر را از بين ببرد؛ چرا؟ چون قبل از آنكه پيامبر به مدينه بيايد، او تصوّر مى كرد كه در آينده، رئيس و حاكم و پادشاه مدينه خواهد شد! پيامبر در واقع مقام او را از او سلب كرده بود.
??امروز در اين كشور «عبد اللّه بن ابى هايى هستند؛ كسانى كه خيال مى كردند اگر انقلابى در اين كشور رخ دهد، حكومت وقف آن ها و متعلّق به آن هاست. كسانى كه نه فقاهت را قبول داشتند، نه امام را قبول داشتند، نه مردم را قبول داشتند، نه احساسات دينى را قبول داشتند. پيامبر با «عبد الله بن ابى» خوش رفتارى كرد و او را مجازات ننمود. نظام اسلامى هم با اينها خوش رفتارى كرد و به مجازاتشان نپرداخت.
??اين ها امروز به برخى از پديده هايى كه دست دشمن در آن هاست، مى نگرند؛ خيال مى كنند فرصتى پيدا كرده اند كه به نظام اسلامى ضربه بزنند. فعّاليتهاى منافقانه ى خودشان را مى كنند، به اين اميد كه بين مسئولان اختلاف باشد؛ به اين اميد كه بين مردم اختلاف باشد؛ به اين اميد كه جوانان رابطه شان را با نظام اسلامى قطع كنند؛ به اين اميد كه جوانان با دين قهر كنند!
??شما جوانان عزيز بدانيد، در هر جايى كه يك تظاهرات اسلامى يا انقلابى يا دينى از خودتان نشان مى دهيد وقتى در مجالس دعا شركت مى كنيد، وقتى در مجامع اعتكاف شركت مى كنيد، وقتى در تظاهرات بيست و دوم بهمن شركت مى كنيد، وقتى در روز قدس شركت مى كنيد، وقتى مسئولان كشور مثل رئيس جمهور و ديگران را مورد احترام قرار مى دهيد از هر حركتتان كه نشان دهنده ى دين دارى و علاقه مندى شما به انقلاب باشد، منافقين به خودشان مى لرزند و ناراحت مى شوند!
?اين ها همان كسانى هستند كه با حرفهاى خود، با اظهارات خود، با موضع گيريهاى خود، با تبليغات خود، احياناً با دخالت خود در بعضى از اغتشاشها، دشمن خارجى را اميدوار مى كنند و دشمن خارجى خيال مى كند كه حال بايد به سمت تصرّف ايران، تسلّط بر ملت ايران و در هم شكستن مقاومتِ انقلابىِ بيست و يك ساله ى ملت ايران بيايد. در واقع اين ها مقصّرند؛ اينها به دشمن روحيه مى دهند.
?: 1379/02/01
?بيانات در ديدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران
گزیده بیانات رهبری دردیدار بامردم قم/19دی
**مسئولین حکومتی -که شامل این حقیر نیز میشود- توجه کنند، ما از دشمن خارجی گفتیم اما این موجب نشود از ضعفهای خودمان غافل شویم. ما ضعف و مشکل داریم، مگس روی زخم مینشیند، زخم را خوب کنید/ دفاع از حقوق مظلومین بخصوص طبقات ضعیف ملت وظیفه همه ماست/ بعضی میگویند چرا فلانی تذکر نمیدهد؛ این تذکراتی که گاهی در جلسات علنی میدهم یک دهم تذکرات و اوقاتتلخیهای جلسات خصوصی هم نیست.
**مسئولان انتظامی، امنیتی و سپاه و بسیج به وظایفشان خوب عمل کردند، بنده از آنها تشکر میکنم؛ منتها توجه بشود که آن جوان و نوجوانی که تحت تأثیر هیجانی یک شبکه در فضای مجازی قرار میگیرد و یک حرکتی میکند، با آن کسی که با دستگاههای سازمانیافته مرتبط است فرق دارد؛ اینها را یکجور بحساب نیاورید. با اولی باید با روشنگری حرف زد و او با آن کسی که آدم میکشد و قتل میکند، یکی نیست.
** یک مثلثی در این قضایا فعال بوده است: نقشه را آمریکاییها و صهیونیستها کشیدند، پول برای یکی از این دولتهای خرپول خلیج فارس است، پادوییاش هم مربوط به سازمان آدمکش منافقین بود/ حضرات حاکم در آمریکا اولا بدانند تیرشان به سنگ خورده، ثانیا به ما در این چند روز خسارت زدند، این بیتقاص نخواهد بود؛ ثالثا آن آقایی که در رأس آنجاست بداند که این دیوانهبازیهای نمایشی هم بیجواب نخواهد ماند.
**نکته درست در تحلیلها، تفکیک بین «مطالبات صادقانه و بحق مردم» و «حرکات وحشیانه و تخریبگرانه یک گروه» است. اینکه عدهای از حقی محروم بمانند و اعتراض کنند، یک مطلب است و اینکه عدهای با سوءاستفاده از این تجمع، به قرآن و اسلام و به پرچم اهانت کنند یک حرف دیگر؛ هیچکس با آن اعتراضهای مردمی مخالفت ندارد، باید هم به این حرفها رسید، شنید و به آنها پاسخ داد، همه باید دنبال کنیم.
** از روز ۹دی که این آتشبازیها و شیطنتکاریها شروع شد، ملت ایران در اقصینقاط کشور، حرکت راهپیماییشان آغاز شد؛ بعد که مردم دیدند مزدوران دشمن دستبردار نیستند، راهپیماییها تکرار شد. این حرکت عظیم منسجم مردمی در مقابل توطئه دشمن با این نظم و بصیرت و شور و انگیزه ۴۰سال است که ادامه دارد. این نبرد ملت با ضدملت، نبرد ایران با ضدایران و نبرد اسلام با ضداسلام است.